سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کسی یکدفعه با قدم های سنگین آمد و آتش شلعه ور درون قلبم را بیرون کشید و با خودش برد....

و من در حالی که به نقطه ای رو به رویم خیره شده بودم...

با همین پنج حس خودم فهمیدم که از فرق سر تا نوک انگشتانم سرد شد...

 وقتی آتش درونم را بیرون کشید فهمیدم یخ بسته ام... منجمد شده ام..... و از بین رفته ام...

حالا تو اگر می خواهی همه دماسنج های عالم را هم بیاور.....

در هر حال خواهی دید که...

من یخ بسته ام...


+تاریخ یکشنبه 89/8/16ساعت 8:57 عصر نویسنده polly | نظر