ديرو عصر اومدم بابا
تازه ي آقاهه مي خاست بليط ما رو دو برابر بخره ک بياد تهران!!!!!!!
مام نداديم چون بابام ميگف اگ بمونيم برشکسته مي شيم:)))

من اومدم
البت ديروز...
با تاخير خدمت رسيدم...
سلام..سلام پو...
دلم تنگوليد برات

به مکان هاي کوچک هم عادت مي کنيم...
ما که به نيمکت نشيني عادت نکرديم!!!
ياد يه چيزيم انداختيم پول پول!
کلاس اول دبستان که بايد همش بلند مي شديم و طول اون کلاس بزرگ و قشنگمون رو متر مي کرديم تا دفترامون رو بعد هر يک صفه نوشتن (اول ب ، دوم ا ، با ؛ بابا ، فاصله ) هايي که خانم مغيثي مي خوند ، نشون مي داديم ، من هميشه رو کاشي ها مي پريدم . يک پا ، دو پا !!!
الان ذوق کردم که ياد اين افتادم ...

بزرگ شدي ديگ ِ جست و خيز واس چي:دي

پوليييي (مهربون)

فقط محض اطاعت امر:
همين نگاه رو کلي تر هم ميشه نوشت؛ جوري که مناسب هر سني باشه! حتا اگه زنگ آخر نداشته نباشه !

بعله...

شما فرمودين من جدي و خشك و سرد و عصا قورت داده شدم....

و دارم ب اين موضوع فك مي كنم....

البت فعلا جا ئاسه فكر نيست.

اما اينم با ديگر افكار هجوم آورنده هجوم مياره...

بعله...

جست و خيز كن....

هر از گاهي جيغ و ويغم راه بنداز...

يهو بلندم جيغ بزن....

جامداديم بدزد..

كيفتم بنداز پشتت و زنگ تفريحا باش حركت كن..

خودكارا رم جا ب جا كن....دقيقا قبل امتحان....

يني اين فقط در خور ي سوم ب ايه...

من هنوز تو كف استعاره هاي مطلب قبليتم...

....

روسري دارند آيا؟ :دي

بح بح
همينجوري کامنت گذاشتم
کامنتم نمي اومد
گفتم بح بح بزارم