يه وقت گذرت نيفته طرف صفحه نظراي من!
=:(
من الان حالم اينه :
درست وقتي که مثل يک شکارچي ، پيروزمندانه به شکار صيدي چون تو مي بالم و ذوق مي کنم ،تو تقلا مي کني و خودت را از لاي دست هاي من مي کشي بيرون؛ آهوي رميده ي من ! کجا با اين شتاب؟ من اين حيرت و بهت را ، و اين دست هاي خالي را بعد تو کجا ببرم؟ ...
بگذر ز من ......
ريتمو نندازين ، ريتمو نندازين....
باشه ، اومدي اينجا ، کلي حال هدي رو گرفتي ، کلي زدي تو ذوقش ، اشکشو دراوردي ، شاعريتش رو زير سوال بردي ، کلي سرش داد زدي و بهش غر زدي ، حالا مي خواي بري و ميگي دعا کنم
باشه ، من که دعات ميکنم ، ناراحتت هم شدم تازه :(شب بخير
همسايه بغل گاهي "حالا که اميد بودن تو در کنارم داره مي ميره " ميخونه ....