• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : سايه شب
  • نظرات : 3 خصوصي ، 24 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام

    خوبي

    ...........................سگ مي شم ها وب من و با اسم متني رودرست نكردي كه

    پاسخ

    از خودت دفاع كن!
    + سلام 

    سلام

    بعضي كاغذها رو نگه دار چند سال بعد مثلا ده سال كلي عتيقه مي شن واسه خودشون.

    دلم مي خواد يه روزي مفصل راجع به هري پاتر حرف بزنيم.

    پاسخ

    اين هايي که من داشتم هم عتيقه شده بودن نمي دونم چطوري از اونجا سر دراورده بودند فکر کنم بد نباشه هر چند وقت يه دفعه اتاقم را مرتب کنم چيز هاي جالبي پيدا مي شه!و در مورد هري پاتر من بار ها گفتم و باز هم مي گم! کتاب خوب مثل قالي کرمان بايد پابخوره تا شناخته بشه! هيچ کس الان و در اين زمان، کوچيک بزرگ خرد وکلان نمي تونن در مرود هري پاتر قضاوت کنن ولي من که اون رو کتاب بدي نمي دونم در هر حال سرگرم کننده است اگر کتابي تا اين حد محبوب باشه که مردم نصفه شب برايش صف بکشند در حد خودش کتاب خوبيه!

    فيزيك كه چيز نبود بابا!

    آره امروز تولد نخيه!

    مي دونستي ميرحسيني دوست ليلا بوده ليلا مي گفت خيلي با هم دوست بودن جالبه نه؟

    موشك ميرحسيني را هم در صحنه قلبت حفظ كن!

    اصلا من چه مي دونم بندازش سطل آشغال خودت را خلاص كن!

    چه باحال شد !!!

    من تصميم دارم آقاي بل رو از قبرش بكشم بيرون و ازش شماره موبايل و ايميل و همه چي از سارا رو بگيرم !!

    چي بايد بگم ؟

    دوستت دارم .

    به نظرت من موشك ميرحسيني رو چي كار كنم ؟ دفتر خاطراتم جا نداره !!!!!! اگه هم داشته باشه ، به چه درد من مي خوره ؟!

    + موج اف ام 
    بالاخره اين فيزيك لعنتي تموم شد.
     <      1   2