سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گم کرده ام،

دستوری را میان طبقه ی دوم مدرسه،

و احساسات نقره ای دخترکی شانزده ساله را....

 

 

 

 

پ.ن: خوشبختی یعنی اینکه دست های سرخ و سرمازده ات را به صورتت بچسبانی و اعتراضی نداشته باشی...

بعد.ن: امیرخانی همسن من که بود، ارمیا را نوشت... با این حساب  و این مساله که امیرخانی هم متولد 27 اردیبهشت است، تقریبا از عمر 17 ساله و همه ی استعداد نویسندگی چیز زیادی برداشت نکرده ام... آه خدای من....

بعد تر.ن: امروز میان سرمای حیاط مدرسه آرزو می کردم، کاش به جای خواهر کوثر خود کوثر الان اینجا بود که دستوری و حمیده یکمرتبه مقابلم ظاهر شدند... خدا نعمت دوستان را از ما نگیرد... هیچ گاه...


+تاریخ چهارشنبه 92/10/18ساعت 11:49 صبح نویسنده polly | نظر