اااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااعععععععر کلي نوشتم پنجره هه بستهههههههههه ششششششد .
پپپپپپپل حرفاي خوبي زده بودم اين حقم نبود .
به هر حال يه فخر بيشعور هستم که اين بار خودم گوشي مو خراب کردم . فقط خودم اجازه دارم بگم بيشعور . هر چند از اين گوشي متنفرم .
اه کامنت پر بارمو پاک کرد .
ايش .
خدافظ پل .
دعاتم مي گفتم . تو اون کامنت مرحوم گفته بودمم که از متنت التذاذ بردم و اينکه نمي دونم التذاذم مي برن يا نه فقط لذته که ميبرنش و گفتم اين کلمه هاي التذاذ و اينا مث اين کاکائوعاس که تو گلو فشفشه اي ميشن و خيلي خوبن يني اونجوري .
ديگه گفتم دلم مي خواد غر بزنم چون اين کيبردا خيلي مناسب غر زدنن ولي غر خاصي ندارم .
امتحانمم دادم . اممممم.. ديگر آن که ما دوشنبه ميريم يه جايي ديدار و بعد مدرسه گف هديه براشون ملافه مي بريم و من يادم رف برم ابراز کنم که عاخر ملافه ؟! البته گفتن نه گل و اينام مي بريم .
ملافه زشته . دلشون مي شکنه پل . الانم مانتوي راهنمايي م تنمه لباساي ديگه در صف شسته شدنن .
همين . من ميرم به اديت چش و ابروي عکس و بدبختياي ديگه برسم افتخار بيافرينم .
در جواب منم نگو هوم فخر . بگو نقطه .
آهان ببين... شعله و حسرت و اينا.. آره .