وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
من از تو مي نويسم و اين کيميا کم است...
نظرات :
0
خصوصي ،
9
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
س ن ا
پو...
پوووووووووو....
منم دارم...
دفتر مسابقه اول دبستانمو
ک با کاغذ رنگي سبز جلد شده...
و صفحه اخرش کنار يه برچسب گل اکليلي نوشته شده:
سنا جان! تو شعر ناتمامي... من تشنه سرودن...
و يادمه وقتي اين شعرو ديده بودم کلي سوال توو ذهنم ايجاد شده بود ک چرا من ناتمامم؟ تشنه سرودن منه، يني ميخواد چي کار کنه؟ و کلي سوال ديگه ک از کسي نپرسيدم ولي هنوزم ک نگاش ميکنم يادم مياد...
و تازه پو....
مي دوني من از همه بيشتر از کجاي دفتر خوشم مياد؟
يکي از جلسات وقتي املا گفته شد، گفتن دفتراتونو با هم عوض کنيد و مال هم ديگرو تصحيح کنيد
بعد پو...
بالاي اون صفحه نقاشي يه خرسه و کنارش نوشته شده "براي خوب معلم بودن شما...."
واي پو
انننننقد دوسش دارم
چن وقت يه بار ميرم نيگاش ميکنم
و فکر ميکنم شايد واقعا معلم خوبي باشم...
و حالم خيلي خوب ميشه...
;))
پاسخ
سنا شايد باورت نشه که همه ي اون دفتراي من ناپديد شده :| ولي اون برچسب گل اکليلي رو خيلي خوب يادمه و اون قسمت مريم جان باسوادي ت مبارک! حتما اون سنا رو هم با ث نوشته! چون معلمين اول دبستانمون سخت معتقد بودن که سنا با سين وجود نداره! ههههههههههه... اون قسمت دفتر املا رم يادم نمياد... فقط دفتر خلاقيت رو يادمه و استرس اينکه برامون برچسب گذاشتن که آخرش يه برچسب گنده بگيريم يا نه... يادته ثقفي؟ :دي