• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : دل و بگير و به آسمون ببر بازم........
  • نظرات : 10 خصوصي ، 54 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3   4      >
     
    + پاييز 

    آخي :)
    بيام شونه هاتو ماساژ بدم .... ؟
    انقدر كارسازه ...!
    اصلاً اينجا هر كي كمرش گردنش پاش خسته س سراغ منو مي گيره .

    پاسخ

    نمي دونم مامانم يه پماد معجزه آسايي زدن.... همچين خوب شد :دي
    + پاييز 

    من گفتم مدير مسؤلم ؟
    نه لقمه ي بزرگي ست :/
    منظور از حفظ كردن يادگيري ترتيب اداي واژگان بود :)



    خب اون اولين نظرا كجاست من ببينم امشب خوابم ببره ....؟:)
    نمي دوني تا حالا چند دور شروع كردم نظرات مطلباتو خوندم در جست و جوي اولين هاي خاله معين ....:)
    مي خونمشون انقدر شارژ مي شم ..........:)
    اصلاً خانم معيني خيلي شادي آفرينه حضورش .....:)
    ( آيكون شاگرد پاچه خوار:))))



    شايسته اسمي ست .....:)
    خيالم راحت شد اين قضيه ي خاله خانوم و فهميدم بالآخرة :)
    أصن اينجا رو كه مي خونم هي نيازمند فهميدن مي شم :)


    پاسخ

    ديروز يه کار احمقانه اي کردم... و يه کيف قريب به ده کيلو رو انداختم رو دوشم... الان اين قدر شونه هام درد مي کنه که نمي تونم تمرکز کنم جواب نظرتو بدم! فک کن! توکنکوري شدي کتاباتو بيخودي با خودت حمل نکن اين ور اون ور بکشي.... مث من ميشي...
    + پاييز 
    دقايق بسياري به چگونگي اينجا بودن اين پُست آرشيو نشده و توضيحات دقيقت فکر کردم و ديگه رهاش کردم خيلي مسئله ي سنگيني بود :) . بعضي موقع نقاط عطف نا خود آگاه آرشيو مي شن و چاره اي نيست . شايدم اونا نقطه عطف واقعي ِ آرشيو ناپذير نيستن .......


    آره فوتش نمي کنم هنوز خيلي کارا اينجا داره ..... :)

    مدير مسئول نشريه :) اين عنوان با ابهتو بالاخره امسال با دقت حفظ کردم :) امسال که نه نشريه اي بود نه مدير مسئولي .
    .
    .
    .
    .
    .
    چرا " خاله " صدا مي زنين ... ؟
    مدت مديدي ست دغدغه شده :)


    پاسخ

    حواسم بود که آرشيوش نکنم... البته چند بار که با خودم و دنيا و وبلاگم قهر کردم به نشانه ي اعتراض آرشيوش کردم... ولي بازم در اوردمش :دي ئه امسال نشريه نداشتين؟ تو که مدير مسئول نشريه نيستي بچه جان! تو سردبيرش بايد باشي... مدير مسئول اون آدمي که مسئول همه ست... بايد اولين نظراي خاله معين رو به وبلاگم ببيني :دي :دي خيلي رسمي و جدي با اسم خانوم معيني اومده نظر داده و همه ي فعل ها رو هم جمع به کار برده و گفته که فلان مطلب رو بيارم و به فلاني بگم که اين کارو بکنه... :دي اولين باري که نشريه چاپ شد و اسم من کنار اسم خاله معين به عنوان سردبير چاپ شد يکي از بهترين لحظه هاي زندگي م بود.... وااااااي خداااااااا ذوق مرگ شده بودم که بعد از دوساااااااااال انتظااااااااار بالاخره اين من بوووودم که سردبير نشريه شده بودم :) :) :) در مورد سوال آخر.... چي صدا کنيم؟ خانوم صدا کنيم؟ به نظر خانوم خيلي رسمي نيست؟ البته داستان داره... توي همين وبلاگ... يه روزي روزگاري يکي از سوم ب اي ها (که فلفل بود) تصميم گرفت که خانوم معيني رو خاله معين دل نازک صدا کنه... و خب موند روش ديگه....
    + پاييز 

    اين پُسته جدا اينجاس يا من طي يك حركت شگفت انگيز اينطوريش كردم ؟؟؟
    در هر حال چقدر عجيب كه نديده بودمش تا حالا بين آرشيوي كه هزار بار زير و روش كردم ......
    قاصدك .......
    يعني اين قاصدك شش ماهه ي روي ميزمو بايد لزوماً فوتش كنم كه چيزي برآورده كنه ......؟؟؟:(((
    نميشه همينطوري يه كاريش بكنه ؟
    چه تاسف برانگيز :(







    + گوش شنوا .
    البته اگه از پنج نه هشتاد و هشت تا حالا اين درخواستو داشته باشي ....
    :)
    پاسخ

    آره اين پسته جدا اينجاست پاييزکم و توي آرشيو هزار بار زير و رو شده نديديش چون هيچ وقت آرشيو نشده و هميشه جلوي چشمت اينجا بوده... البته زير مطلباي جديد... الان که همه ي مطلباي زمستون 92 رو آرشيو کردم عيان شده :دي چهار نه هشتاد و هشت نقطه ي عطف زندگي م بودم... آدم که نقطه ي عطف زندگي ش رو آرشيو نمي کنه... مي کنه؟ البته چون فرداي همون روز نقطه ي عطف امتحان هندسه داشتم نتونستم همون موقع مطلب بذارم.... و تاريخ به پنج نه هشتاد و هشت منتقل شد :) نه... لازم نيست قاصدکتو فوت کني.... :) همين طوري يه کاري مي کنه :دي.... گوش شنوا.... يه اصلي هست که ميگه عاشق بعد از يه مدتي سکوت ميشه و منم بعد چهار سال و نيم سکوت شدم... ولي شايد يه روزي برات گفتم بزرگترين حادثه ي زندگي م رو که اون روز مي خواستم براي عااااالم تعريفش کنم...:) راستي مدير مسئول نشريه همون خالجومونه هاااا :دي... يادم رفته بود :دي

    اينجا نظراش 55 تا بود . و من با نظرم بهت لطف كردم. مي فهمي؟ لطف :دي
    پاسخ

    عاريف؟ حالا چطوري رو 56 نگهش دارم؟ نذارم 57 شه؟ هوم؟
    خوش به حالت
    من خيلي سخت خواب مي بينم... خيلي :(
    پاسخ

    غزل...... خواب من... خواب عزيز من....
    + فروغ 
    من دوتا گوش دارما
    پاسخ

    گذشته فروغي... اين مطلب براي چهار سال پيشه... وقتي تازه خواهردار شده بودم...:-)
    + مهر 
    الهي من بمييييييييييرم
    پلي عزيز من چي شده که اينقدر داغون حرف مي زنه؟؟؟؟
    نظراتتم که بستي..........شماره موبايلتم که به ما نمي دي....
    تو هرچه که بکني و هر چه که بگي باز يک اردي بهشتي هستي
    پاسخ

    سلام :) حالا يکي ندونه فکر مي کنه چي شده! :دي چيزي نشده که فقط اين قدر منتظر نظر موندم و هيچي نظر نداشتم تصميم گرفتم ببندمش که به خودم بگم که اگه نظرم ندارم به اين خاطره که نظراتم رو بستم! :دي بعدش خانوم؟ شما واقعا شماره ي منو ندارين؟ حالا نيکي رفت براي خودش يه خط خريد ... ما هنوز همون خط اشتراکي رو داريم.. اگر مال خودم بود که تا الان خاموش کرده بودم گذاشته بودم تو کمد که به خودم بگم اگر اس ام اس ندارم اشکالي نداره چون گوشيم خاموشه (يه چيزي مثل همون فلسفه ي بستن نظر :دي) اين مطلب هم اينجاست تا شما بهم نظر بدين و از دلتنگي درم بيارين :)

    سلام!

    ازتون دعوت ميکنم اولين مطلبي که نوشتم رو بخونيد و حتما هر انتقادي دارين بهم بگين!

    براي مدير وبلاگ نوشتمش.

    خوشحال ميشم نظرتون رو بدونم.

    متشکرم.

    پاسخ

    سلام. انشاءالله.
    سلام
    تو بالايي نتونستم نظر بدم
    خوندم وبلاگي رو که گفته بودي. بعضي جاهاش ياد خودمون افتادم. خودم و علي. دلم تنگ شد.
    علي گاهي مي گه قصه دايي علي رو که کوچولو بود برام بگو. منم قصه هاي اون روزامونو براش تعريف مي کنم.
    منم يه روز بچه بودم....
    پاسخ

    :)

    اصن بي خيال دنيا و سيايت ....

    اين پست كافيه واسه بسته شدن دهن همه چي اصن.
    گيرم ....تو ك نيستي ...


    اه.
    لعنتي ....
    پاسخ

    گيرم... تو که نيستي...
    + زهره دختر عمو 
    پلي جان لحن نوشتهاتو دوس دارم کاملا اين راحتي به شخصيتت مياد
    وراجي کردن:منو ياد يه دختر عمو ئ دلداده ي نازک دل ميندازه که خيلي تند حرف ميزنه !!!!!!!!!
    وشما سرکار يه روزي حسابي به خاطر خرابکاريتون حساب پس ميدين!!!!!!!!!!!!
    پاسخ

    سلاااااااام زهره! هر چي باشه همكلاسي دختر عموي دلداده ي دل نازكتم! دوتايي با هم تو يه جا نوجووني مون رو گذرونديم! :دي
    + مستونه 
    1. در ميان خانوم ها دنبال فرد مذکور نگرد
    2. دنبال آقايون نگرد
    پس از 1 و 2 نتيجه مي شود که:
    گشتيم نبود نگرد نيست
    پاسخ

    بله...!
    + يك دوست 
    سلام من يک آشنا هستم بازم بر مي گردم
    پاسخ

    برگرد.
    + يك دوست 
    سلام دوست من يک آشنا هستم اگه يک کم فکر کني من و مي شناسي بازم بر مي گردم
       1   2   3   4      >