• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : ...
  • نظرات : 3 خصوصي ، 15 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پاييز 
    وا چرا اين نظر آخريه کج و کوله شده ؟؟؟ :|
    کلاسا که از مرداده .... همون يه ماهم خوبه .
    پاسخ

    دست ماه رمضون درد نکنه... مال ما از تير بود کوفتي... نذاشت تفس بکشيم... نيدونم چرا اين طوري شده.
    + پاييز 

    اوهوم .... ارديبهشت رفت . :| احساس خاصي ندارم :/ لحظه هاي خوب داشت .....يا نه :/ نمي دونم يه طور خاصي بود . از زندگي م لذت بردم . کلّي شعر خوندم . نقاشي کشيدم :) تمام زبان ترميا رو به جز دو دفعه با کيف پيچوندم که اون دو دفه رم رفتم پايين چون داشتم خفه مي شدم :| و در کل خوب و ساده برگزار شد اين ارديبهشت ولي خاص بود خب .... اه نمي دونم خوب شد زودتر برسيم به تابستون من ديگه بايد يه مدتي کلّاً استراحت واقعي کنم به اين سال آخري فکرم نکنم :/ انقدر اين درس و چيزاي مسخره و بچه بازيا همه رو ترسناک کرده . دقيقاً همه رو ! همه ي اونايي که آدم حساب مي شدن البته . يه عده م هستن اين وسط همه چيو به خودشون مي گيرن . يه عده هستن فکر مي کنن خيلي آخرشن . يه عده نامردن . يه عده آلزايمر گرفتن بَد .....
    +
    کسي آلزايمر مي گيره بايد داروي خاصي بهش بدن ......؟

    پاسخ

    خب کلاساي دبيرستانو چه مي کني؟ :دي ستاد ضدحال زدن :*))))
    + پاييز 

    نيستي :/

    عيب نداره حسّابي درس بخون و کيف کن کنکورتو خوب بدي :)

    همين :)

    پاسخ

    هستم پاييزک... همه نظرا رو مي خونم و چون کامپيوتر موقعي هايي که کار ندارم عموما اشغاله نمي تونم جواب بدم... و اين موبايلم که ميدوني چه وعضيه...
    + پاييز 
    اينو بايد ديروز مي گفتم ولي خب امروز مي گم حالا :) منم نمي گم قيصر جان مي گه ...:)

    " چه اسفند ها ، آه ....
    چه اسفند ها دود کرديم ......
    براي تو اي روزِ ارديبهشتي !
    که گفتند اين روز ها مي رسي ؛
    از همين راه ....:) "




    همين .
    امروز از نه تا ده و ربع بيکاري نشستيم کتابخونه قيصرم خونديم :)
    پاسخ

    چه قدر شيرين بود اين بيکارياي بعد امتحان... ما که همش جنگولک بازي در مي اورديم... روزاي آخر هم کنار سطل آشغال... درست روبه روي معاونت روي زمين مي شستيم و حرف مي زديم و بستني فالوده اي گاز مي زديم... و من هر چند وقت يه دفعه ابراز ذوق مي کردم که چه قدر خوشم مياد ازين که جاهاي نامتعارف بشينيم.... آه چه اسفند هااااا دود کرديم.... ديدي ارديبهشتم رفت ؟ :(
    + پاييز 
    اون بوم کوفتي :|
    پاسخ

    خاله معين گفت بهت بگم که بيست داده بهت :-D;-)
    + پاييز 
    بيست و هفتمه پولي جان .................... تبريک منو پذيرا باش :))))
    ديگه نمي دونم چي بگم ........:) هميشه همين قدر خوب و عالي و سرحال و نوجوون بمون :) اصن نوجووني که سن خاصي نيست ...:/
    يعني خاص هست ولي اوني که گفته تا هيجده سالگي قطعاً آدم احمقي بوده . من به شخصه تا سي سالگي نوجوان خواهم ماند . اينو گفته بودم نه ؟؟! :/
    خلاصه که جدي مي گم .... آدم تا وقتي بهش بياد نوجوون ِ :) همون سي سالگي مثلاً ......





    دلم مي خواد برم لوازم تحريري براي خودم جينگيل جات بخرم هي نگاشون کنم ....:)
    روز بهاري دل انگيزي نيست ......؟
    پاسخ

    سلااااااااااام پاييزکم... ممنووووووونم.... ازت.... هجده سالگي باشکوهي داشتم... :) در مورد نوجووني و خانوم راد و اون بوم کوفتي و اينا فردا ميام صوبت ميکنم! :دي بازم ممنونم ازت... الهي کنکورمو بدم برم واست جينگيلي جات بخرم :*
    بالاخره پو هم متولد شد
    تولدت مباااااااارک :)
    پاسخ

    ممنوووووووونم غزلک ارديبهشتي من :*
    دلم خواست به تو هم هيچ ربطي نداره که چرا
    فقط دلم خواست
    دو روز زود تر تولدتو تبريک بگم
    تولدت مبارک دووووووووووووست خوب من
    پاسخ

    ضحي اين آخرين شب نوجووني منه... و نمي دوني چه قدر دلم مي خواست يکي اينجا باشه تا اين مطلب مهم رو بهش بگم و من بهترين نوجووني ممکن رو داشتم... ناب ترين لحظاتي که ممکنه کسي بتونه تجربه شون کنه... و حالا بين تاريکي اتاقم نشستم و به هري پاتر فکر مي کنم که شب تولدش ثانيه ها رو مي شمرد و باورم نميشه که سنم حتي از هري هن بيشتر شد... آه ضحي خوبم... ممنونم که الان بهم نظر دادي... اونم تو آخرين شب نوجووني م...
    chera man harchi montazer misham to delet vasam tang nemishe?????????zesht
    پاسخ

    دلت برات تنگ شده سيده ضحي کوچولوي من... خعلي تنگ...:-*
    اوهوم
    هيچوقت هيچکس بزرگ نميشه
    حتا اگه همه هم بزرگ بشن
    من هيچوقت..:)
    پاسخ

    آره تو ارديبهشتي اي....
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ چهارشنبه 93 ارديبهشت 24 نوشته شما با عنوان چشم هايمان ... برگزيده شده و در جايگاه پيوندها در مجله پارسي نامه قرار گرفته است. دبير تحريريه ي اين انتخاب رهگذرم، دل نبند.... و دبير سرويس آن الهه ي سكوت بوده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.


    عيد تو هم مبارررک عزيز دلم...

    اگه بدوني چقدر دلم ميخاد ببينمت...:)

    دلتنگي امونم رو بريده...

    پاسخ

    سلام عطيکم.... منم همين طور :)
    + پاييز 
    بعضيا وانمود مي کنن بزرگ شدن ولي همواره بودن در يک سنّ خاص رو ترجيح مي دن ...... دسته ي سوم . اصن دسته اول دومت مث همن . نيستن ؟ يا دسته ي دوم يه چيزي کم داره مثلاً .... .
    پاسخ

    نه دسته ي دوم وانمود نمي کنه.... هر دوشون خوبن... ولي روزگار به دومي سخت تر خواهد گرفت....هعي....