وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
93
نظرات :
0
خصوصي ،
3
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ماهان
و مرموز ... من احساس نکردم که اومد ...
+
ساقي رضوان
93 ت پرررررررررررر از خدا :)
پاسخ
سلام ساقول! :دي براي تو هم همين طور :)
+
پاييز
وقتي اينجا مي خونم " جزوه ي فلسفه " ها مي خوام با تمام وجود انساني بخونم :)
اينقدر كه صحنه ها رو در كنار جزوه فلسفه دوست داشتني توصيف مي كني :))
بابام مي گه تو فلسفه دوست نيستي وگرنه اينقدر به اين عزيزم ببخشيد گير نمي دادي :/
داري از رياضي فرار مي كني :/
خب من مي گم اين عزيزم داره از يه چيزي كه نيست هي سؤال مي پرسه .
پرسشاي فرعي كه مي كنه يه چيزي نيست كه باشه و وجودش مسئله آفرين باشه كه بعدشم مردم بشنون و هر هر بخندن :|
اصلاً همون فاميل جان خودمان را عشق است و درش را ....
ده سال بعد كه من يك رياضي خوانده ي فيلسوف شدم خواهند گفت اين هماني ست كه با سخنان غير منطقي عزيزم ببخشيد فرزند لطفاً مخالفت مي كرد و حق با او بود .
>:(
من هم اكنون يادم افتاد شما كنكور داري .
چقدر حرف زدم :))
پاسخ
شما رياضي نمي خواني! يعني من اجازه نميدم که بخوني :| وقت تلف کردنه.... هدر دادن زندگي....:|