• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : بهارم...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 23 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پاييز 


    متن قيچي رو يافتم ... . امروز بعد از ظهر رفتيم مسجد ختم . و خدا مي دونه فاطمه يکي يکي ما ها رو آروم کرد ...... اومد تو مي خنديد . دونه دونه پيش تمام فاميلا و ما شصت و پنج نفر اومد . مي خنديد .

    پاسخ

    ببخشيد که دير نظرات رو جواب ميدم ريحانه! ولي همشو سر موقع مي خونماااا.... ولي با گوشي نميشه راحت جواب داد... انشاءالله که خدا به دوستت صبر مي ده... مثل نگين... مثل خيلي ها....