• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : تولد بغل دستي قديمي م...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آزمون ورودي دروغه . دروغي كه تو اين جو نميشه باورش نكرد.
    حتماً زمان شما هم رقابتي بوده.رقابتي كه از حالا منتخب داره.
    آزمون ورودي دروغيه كه بين اين نمره ها و تستا و تستا و تستا و تستا و تستا و تستا و اين مبتكران و جامع لعنتي شنبه نميشه باورش نكرد.


    خ خمسه با بعضيا بدّ لج ميافته.و قبول داري اينو.پس هيچ جايي براي بودنش در حوالي قلبمان ـ حتي ذهنمان ـ نيست.نه مدعي هوشم نه نمره نه هيــــــچ.فقط يه ذره ي خيلي ريزي به اين فكر مي كنم كه هم وزن اشكايي كه من موقع حل كردن سئوالاي المپيادي كه از افراد م ن ت خ ب و شركت كننده گرفته بودم ريختم حق به گردنش باشه.و اين اولين باريه كه ن م ي خ و ا م كسي رو ببخشم.من اگه به كسي نمي خندم صرفاً دليلش نبخشيدن نيست ولي جلوي خمسه قهقهه هم بزنم هر چقدر نمي خوام ببخشم اين حقو.



    با جا گردشي آشنايي داشتم منتها جاي دقيقشو نميدونستم الان يه نكته به دانشم افزوده شد:)

    نه نه نود و نه.......
    آرزوي خيلي بزرگيه كه دوره بيست و چهاريا ذره اي اندازه ي چهار دوره قبلشون ذوق داشته باشن. خيــــــــــــــــــــــــلي بزرگـ .






    آرمان هاي نوجوانى.فراموشي.دور.فرار.تركيبشون تلخه.زياد.من هميشه براي اتفاق نيافتادن اين تركيب دعا كردم .و هميشه هم براي تيكه تيكه شدن اين تركيب دعا مي كنم.



    قول ميدم.
    بزرگـ نميشم همونطور كه دوست داشتني ترين آدمهاي و برم نشدند....
    بزرگـ ها خيلي چيز ها را نمي بينند.خيلي ديده ها را فراموش مي كنند.خيلي خيلي خيلي........
    حتي اگر در عرض يك روز بزرگـ شوند هم اطميناني نيست كه به ياد بياورند خاطره ي ديروز را .

    پاسخ

    ههههههه.... روزگاري خواهد آمد و کساني پيدا خواهند شد که هر روز و هر روز اشکت را در خواهند آورد... و وقتي به خودت مي آيي مي بيني که کيلو کيلو اشک ريخته اي و از همه شان هم گذشته اي.... تا بلکه خدايي هم از ما بگذرد....... يه همچين دنياي داريم ما... جان من از کجا با جاگردشي آشنايي داشتي؟ من آرزوم بود بعد از رفتن ما از راهنمايي اين لفظ جاگردشي نسل به نسل منتقل بشه... البته الان مي بينم که اصطلاحاتي که ما توليدشون کرديم گويا هنوز هم مورد استفاده قرار دارن :دي راستشو بخواي من ديگه ذوقشو ندارم... ديگه نمي خوامش... به جاي جاگردشي دلم مي خواد برم و براي هميشه يه جايي زندگي کنم که آدماش به پاکي روزاي نوجووني باشن... هعي... ول کن اينا رو... مي تونيم راجع به چيزاي بهتر حرف بزنيم... وگرنه اينجا رو غم پر ميکنه...:(