• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : فصلـ ـمانـ
  • نظرات : 2 خصوصي ، 19 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    خداروشکر...:)

    ولي چقد زود گذشت...
    پاسخ

    :)
    + يک بنده خدا 
    عالي بود.
    پاسخ

    متشکرم
    + zahra 
    خانم طيبي مي خواستم بگم محمدي زاده اخراج موقت نشده بود. تازه از بين 3نفر که رفتند imc اگر قبول نمي شدي يک احمق به تمام معنا بودي. خانم رحيمي پور به حرفاي اين دختره گوش نده. سوما هم زياد نظر خوبي دربارش ندارند.
    پاسخ

    من واااااقعا واسم اهميتي نداره که کي اخراج شده و کي نشده و کي اي ام سي گرفته و کي نگرفته! فقط تنها چيزي که واسم جالبه اينه که چه قدر از بچه هاي راهنمايي اينجا آمد و شد دارن :دي

    دوباره اردي بهشت... به ديدنت مي آيم...

    پاسخ

    ارديبهشتم داره مياد سناااا.... ارديبهشت من....
    دوسش دارم اين بهارو...
    پاسخ

    مگ ميشه دوست نداشته باشي؟ نفس بکش غزل... از همين جا بودي ارديبهشت رو مي شنوم....
    + زهرا.ش 

    راستي ، تو کتاب هم مي نويسي؟؟

    واين که " پلي " ، چه ربطي به اسم واقعيت داره ؟

    پاسخ

    مگه قراره ربطي داشته باشه؟
    + زهرا.ش 

    گلزاري رو نمي شناسي ؟!؟ تقريبا معروف ترين سومي موجود توي راهنماييه .ادم عجيبيه . جواب دادنت خيلي شبيه به اونه . عينکي هم که هستي ... خيلي با هم دوست بوديم ولي يه ماجرا هايي پيش اومد که فک نکنم ديگه لبخند هم رو ببينيم ...

    با اجازت يکي از متن هات رو فردا توي زنگ ادبيات مي خونم .. فک کنم بهترين انشا بشه !!!!!!

    پاسخ

    من چطور بايد يه سوم ب اي که پنج سال ازم کوچک تره رو بشناسم؟ علم لدني دارم؟
    + زهرا.ش 
    اين حرفارو براي اين زدم که خوشم نمي ياد کسي فکر کنه من يه بچه درس خون مثبت هستم .
    پاسخ

    بعله...
    + زهرا.ش 

    شما که به قول خودت : کلي دوست و فک و فاميل روشنگري داري ، ازشون بپرس . باور کن راست گفتم . حانم "فاطمه زهرا محمدي زاده "اخراج موقت شد . ( البته نامه هاش محتواي خوبي نداشت)

    اين حرفو به خاطر پاسخ هايي که دادي نمي خواستم بگم ولي من براي همه ي اون موفقيت ها ، هيچ تلاشي نکردم . من در روز شايد درس خوندنم مقداري باشه که از لاي کتابا ، دنبال پلي کپي بگردم. من هم از بچه هايي که زندگي رو توي درس خلاصه مي کنن ، متنفرم. مادرم هميشه حسرت اين رو داره که ببينه من دارم درس مي خونم ولي بيشتر موفقيت هام صرفا به خاطر هوشمه نه درس خوندن

    اين هم محض توجه شماااا ( صادقانه : يکم مبالغه کردم.)

    چه جالب ، گلزاري هم عينکيه !!! ( چه تفاهمي...)

    پاسخ

    اين گلزاريه کي هست حالا.... :|
    + زهرا.ش 
    عينکي هستي؟
    پاسخ

    با اجازتون
    + زهرا.ش 

    هنوز هم خانم بي ازار به نامه بازي گير مي دن . و چون جديدا نامه بازي ها به طور چشم گيري سر به فلک کشيد ، براي همه بچه ها کلي جلسه ي مشاوره گذاشتن و من ( يه نامه باز ماهر) به خانم بي ازار قول دادم که ديگه از اين کارا نکنم و نکردم و کلي به تقويت دروسم کمک کرد ...

    نامه ها ي عاشقانه هم تو راهنمايي زياد شده ...

    ( همين ديروز يکي از بچه ها بخاطر نامه بازي ، اخراج موقت شد!! )

    پاسخ

    :| اخراج موقت رو چرت ميگي به نظرم! زمان ما هم به طور بي وقفه جلسه هاي عمومي و خصوصي مي ذاشتن و هيچ تاثيري نمي ذاشت! البته بنده تو اين مساله هيچ اشکالي نمي بينم... هر کي مي خواد نامه بازي کنه، بالاخره اقتضاي اون سنه و با منع کردن به جايي نمي رسه... ما نامه باز ترين دوره بوديم... ولي کمتر از يه سال بعد از سر همه افتاد و وقتي رفتيم دبيرستان نسبت به خيلي ها آدماي نرمال تري بوديم، چون يه دوره ي زندگي رو درست و و سالم از سر گذرونده بوديم... در هر حال وظيفه شونه که جلسه بذارن... کار بدي هم نيس... همه ي زندگي م درس خوندن نيس! محض توجه شماااا :|

    دلم براي ليلا مصلحي تنگيد!

    داشتم فکر ميکردم کاش مي رفتم عاشقش مي شدم دور از چشم انجمن مشاوران و خانوم کلا جون بهش نامه ميدادم...

    هنوز لذت يه نامه ي عاشقانه دادن توي گلوم مونده!

    يادته الو اينا همش سر زنگ پروژه نامه مي نوشتن مي رفتيم درو يهو باز مي کرديم بترسن فحشمون بدن؟! وووي دلم خواست!

    پاسخ

    خانوم کلاه به نامه دادن گير نمي داد! خانوم بي آزار گير مي داد! يادته يه بار تو پيلوت غزال اين ور نشسته بود نشار اون ور و بي آزار درست وسطشون؟ :دي خعلي خنديدم! حالا تو اين هيس و بيس تو چرا دلت براي ليلا تنگ شده؟ :| نميشه بري دلت براي همون ريحانه تنگ شه و نامه هاي عاشقانه ت رو به خودش بدي؟ :| راستشو بخواي منم دلم براي ليلا تنگ شده... ولي اصلا شماره ي جديدمو بهش ندادم... حتي شمارش رو هم تو گوشي م وارد نکردم.... فکر کنم هنوز هم بايد درگير خونه ي خالش باشه...
    + زهرا.ش 

    خيلي خوبي

    حرفايي که زده بودي واقعا بهم روحيه داد و بد جوري تحت تاثيرش قرار گرفتم . هيچ وقت اين حرفات رو فراموش نمي کنم ....

    ... وباز هم ممنونم ....

    پاسخ

    خواهش مي کنم :)
    + زهرا.ش 

    خب وقتي جو ادم رو بگيره ، اين چيزا براش مهم مي شه ديگه ...

    دوس دارم از تجربه هات توي روشنگر استفاده کنم . به نظر مياد دختر خيلي خوبي باشي . جمله هات خيلي قشنگن . جدي گفتم


    ( در ضمن ، من نگفتم که هم ديگه رو ديديم ، فقط گفتم که نوع حرف زدن تو من رو ياد يه نفر مي اندازه : زهرا گلزاري )

    پاسخ

    خب شما مواظب باش جو نگيرتت! :) بفرمايين استفاده کنين... همين جا تو آرشيو تشريف دارن تجربه ها...
    + زهرا.ش 

    nahid_z51@yahho.com

    واقعا ازت ممنونم .

    پاسخ

    نمي خواد ايميل! همين جا جوابتو دادم. برو ببين.
       1   2      >