• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : نوار مغـــز
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خوش ندارم هي به من مي گين شل!

    يه بار داشتم ماست مي خوردم،
    ماه نوش اومده مي گه : اُه اُه ! هدي امروز ماستم خورده ... بايد مواظبش باشيم يهو غش نکنه . پو من واقعا تمام تلاشمو مي کنم که محکم باشم :( ... لطفا! :(

    بعد از مصاحبه انقد انرژي مو صرف ادا کردن محکم حروف (با مخارج!) کردم، بيرون که اومدم همه ي وجودم ضعف مي رفت! يني در اين حد!

    حالا سعي کن به جاي اين حرفا بيشتر برام نظر بذاري و بيش از پيش دوستم داشته باشي ، چون هر چند من سعي مي کنم نعمت وجود خودمو به خاطر مسائل جانبي از اطرافيانم نگيرم، ولي واقعا اين دوستِ تبسم که گوشه ي کتابش شعر مي نوشته و معتقد بوده که شااااااااه نشين چشم من تکيه گه خيال توست ، منو ياد خودم ميندازه که مُردم و اي خداااا ؛ که بعد مرگم هم بايد نگرانِ نگرانيِ دوستام باشم .


    خود کشي، مرگ قشنگي که رهايش کردم ...

    پاسخ

    آره... اگه بميري تو مرثيه اي که واست مي سرايم حتما مي نويسم که آن رفيقم چه قدر شل حرف ميزد و نبايد هيچ وقت مي گذاشتيم که ماست بخورد... :))))) بعد همه ازت به نيکي ياد مي کنن به اسم دخترکي که شل حرف ميزد... :دي هدي يادته؟ اگه ما هم بميريم تو مرثيه هامون مي نويسيم که چه شعرايي گوشه و کنار کتاباي همديگه نوشتيم... و چه قدر بهم "هو" و "پو" گفتيم! امروز داشتم يکي از متن هايي که در روزگاري دوم دبيرستانم نوشته بودم رو مي خوندم و يهويي ديدم آخرش تو برام يه شکلک ناراحت کشيدي و شعر نوشتي... (به احتمال زياد سر کلاس آمار :دي)هدي مي دوني اگه ما بميريم قطعا خيلي دردناک تر خواهد بود، چون همه ي نوجووني مونو کنار هم گذرونديم...نه؟