وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
نوار مغـــز
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
متي
هعييييي......
پاسخ
سلام مت کوچولو... دلم برات قد نخودچي شده :)
+
نيکي
من هنوز هم نميتونم درک کنم که اين جومونگ چي داره که تو براي بار هزارم ميشيني و اين قدر دقيق ميبينيش !!!
پاسخ
و تو نمي دوني که من چه قدر از ديدنش لذت مي برم و چه قدر خدا رو به خاطر آفريدن فيلم کره اي شکر مي کنم :)
+
هدي
خيلي دردناک خواهد بود . خيلي زياد .
مخصوصا اين که کامنت هامون در گوشه و کنار اين دنياي مجازي موجوده ،
و پست هاي غمناکمون ! امان ! اگر بار گراااااااااااااااان...!
گلچين روزگار عجب خوش سليقه است ،
مي چيند آن گلي که به عالم نمونه است(با لحن خانوم شيرزاد!)
پاسخ
=)))))) وااااااااااي هو... فک کن اگ امشب بميريم همه ميگن اينا عجب آدماي خفني بودن زمان مرگ خودشونو مي دونستن... اون لحن خانوم شيرزاااااد خيلي عااااااااالي بود :))
+
هدي
و اگه اينو نخونم عين بغض تو گلوم مي مونه و خفم مي کنه :
بعد ازين مرگ نفس هاي مرا مي شمرَد
فقط از اين نگرانم که تو تنها بشوي ... :((
پاسخ
حدايتي، من که راه چاره اش رو بهت گفتم، اگر شهيد بشيم، ديگه کسي گريه نمي کنه، وصيت مي کنيم توي مراسم ختم مون شيريني بدن و لبخند بزنن و اونوقت همه چي خيلي باشکوهه... نه؟ تازه کسي هم تنها نمي مونه و در قهقهه ي مستانه مون عند ربهم يرزقون خواهيم بود... :)
+
هدي
بايد امشب بروم.
بايد امشب چمدانم را
که به اندازه ي پيراهن تنهايي من جا دارد، بردارم ...
قرابت:
کفش هايم کجاست ؟ مي خواهم / بي خبر راهي سفر بشوم
مدتي بي بهار طي بکنم/ دو سه پاييز در به در بشوم
خسته ام از تو، از خودم از ما/ما ضمير بعيد زندگي ام
دو نفر انفجار جمعيت است/ پس چه بهتر که يک نفر بشوم
يک نفر در غبار سرگردان/ يک نفر مثل برگ در طوفان
مي روم گم شوم براي خودم/کم براي تو دردسر بشوم
حرف هاي قشنگ پشت سرم/آرزوهاي مادر و پدرم
حيف خيلي از آن شکسته ترم/ که عصاي غم پدر بشوم
داستاني شدم که پايانش /مثل يک عصر جمعه دلگير است
نيستم در جدود حوصله ها/پس صلاح است مختصر بشوم
دور ها قبر کوچکي دارم/بي اتاق و حياط خلوت نيست
گاه گاهي سري بزن نگذار/ با تو از اين غريبه تر بشوم...
پاسخ
مي دوني حدايتي... اين شعر هم از اون دسته شعرهاييه که من همش مي خونمشون و انقدر مي خونمشون حتي فراموش مي کنم شعر بودن يا کجا خوندمشون... مثل امروز که مدام تو حياط مدرسه راه مي رفتم و براي خودم مي گفتم "مي روم جايي که دگر هيچ کس جز تو بر جانم نيندازد شرر" البته ربطي به موقعيت نداشت، فقط مي خواستم برم خونه و هر دفعه عبارت "مي روم" رو مي گفتم بقيه اش خود به خود مي اومد... مي برم اندوه از بهر سفر... همينه هو؟
+
هدي
خوش ندارم هي به من مي گين شل!
يه بار داشتم ماست مي خوردم،
ماه نوش اومده مي گه : اُه اُه ! هدي امروز ماستم خورده ... بايد مواظبش باشيم يهو غش نکنه . پو من واقعا تمام تلاشمو مي کنم که محکم باشم :( ... لطفا! :(
بعد از مصاحبه انقد انرژي مو صرف ادا کردن محکم حروف (با مخارج!) کردم، بيرون که اومدم همه ي وجودم ضعف مي رفت! يني در اين حد!
حالا سعي کن به جاي اين حرفا بيشتر برام نظر بذاري و بيش از پيش دوستم داشته باشي ، چون هر چند من سعي مي کنم نعمت وجود خودمو به خاطر مسائل جانبي از اطرافيانم نگيرم، ولي واقعا اين دوستِ تبسم که گوشه ي کتابش شعر مي نوشته و معتقد بوده که شااااااااه نشين چشم من تکيه گه خيال توست ، منو ياد خودم ميندازه که مُردم و اي خداااا ؛ که بعد مرگم هم بايد نگرانِ نگرانيِ دوستام باشم .
خود کشي، مرگ قشنگي که رهايش کردم ...
پاسخ
آره... اگه بميري تو مرثيه اي که واست مي سرايم حتما مي نويسم که آن رفيقم چه قدر شل حرف ميزد و نبايد هيچ وقت مي گذاشتيم که ماست بخورد... :))))) بعد همه ازت به نيکي ياد مي کنن به اسم دخترکي که شل حرف ميزد... :دي هدي يادته؟ اگه ما هم بميريم تو مرثيه هامون مي نويسيم که چه شعرايي گوشه و کنار کتاباي همديگه نوشتيم... و چه قدر بهم "هو" و "پو" گفتيم! امروز داشتم يکي از متن هايي که در روزگاري دوم دبيرستانم نوشته بودم رو مي خوندم و يهويي ديدم آخرش تو برام يه شکلک ناراحت کشيدي و شعر نوشتي... (به احتمال زياد سر کلاس آمار :دي)هدي مي دوني اگه ما بميريم قطعا خيلي دردناک تر خواهد بود، چون همه ي نوجووني مونو کنار هم گذرونديم...نه؟
+
1zahra
هر چي فکر مي کنم، مي بينم هممون خيلي شبيه موهيول و دوجين هستيم
خيلي بيش از حد زياد
پاسخ
خيلي بيش از حد و زياد...
+
سنا
اي بد جنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس!
(
)
پاسخ
يه ذره شل و کشدار حرف بزن سنا :دي... من تو عمرم يه نفرو مي شناختم که قد تو کشدار حرف ميزد، ولي اون اصلا شل نبود :دي