• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : نوستالوژي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 8 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پيام علي:
    ا(اينو گذاشته خاله مريم بترسه:دي) ال الع غل غفلا عفعلاتذتذتنتذذنذنذناتتتتذتتترتذتتتتتتتتتتذنذننذننذنذننذننذنذنذذترنننراارابذباابابللللللتبتلبتارترذترذ ترذتررتالتذرتارتردتابزرذارتر
    پاسخ

    واااااااااااااااااي.... چه چيزاي ترسناکي...:دي
    سلام پولي
    واااااااا چه خواهر بدي داشتي توها! خدا نصيب نکنه!
    پاسخ

    آره ديگه... روشنگري بود... انتظاري نميره :دي
    به چي فکر مي کردم ؟
    اواح ..
    هيس ....
    هيـــــــــــــــــــــس!
    :))
    پاسخ

    مث موقعي هايي که از جلو در کلاس اولا رد مي شديم :دي
    + اُميد عيار پور 
    مخور غم گذشته
    گذشته ها گذشته، هرگز به غصه خوردن، گذشته برنگشته
    + 1zahra 
    چه قدر قشنگ...
    ياد قديما هميشه قشنگه
    پاسخ

    اوهوم... شايد براي ما ها...
    پو ....باورت نميشه
    سر کامنت قبلي پنج بار کد امنيتي رو غلط زدم ....
    واي ....

    پاسخ

    فلفل من هميشه به توافتخار مي کردم... راستشو بگو موقعي که داشتي کدو مي زدي به کي فکر مي کردي؟ :دي
    زود مي گذره وليا ....
    نيس ...؟
    هوف ...

    پاسخ

    و به کوتاهي آن لحظه ي شادي که گذشت، غصه هم خواهد رفت...
    دلم برف خواست و از اين نوستالژي ها
    تازه برف بازي هم اصلن! :(
    پاسخ

    :) تو هم داري ازين نوستالوژي ها...