• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : وقتي نمي نويسي...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پو دستام يخ کرده ...
    کف پاهام ...
    گردنم داغه ...
    و پيشونيم ....
    عربي يکم مونده ...
    و ماهنوش بيچاره فک مي کنه من تموم کردم ....
    پو ...
    يکي داره تو دلم مي شمره ..
    ده
    نه
    هشت
    هفت ...
    پو ...
    عربي يکم ...
    پاسخ

    خب مونده که مونده! من هم اعلامم رو نخوندم! هنوز تا شب خيلي مونده. ما يه رفيق داريم هميشه آخر تعطيلات! دقيقا روز آخرش اس ميزنه تکليفا رو مي پرسه! ديروز يه ذره فعاليتشون رو بيشتر کرد يه روز قبل از تموم شدن تعطيلات تکليفا رو پرسيد! يه همچين آدميه! دفعه پيش که يه خروار تست آرايه داشتيم شبي که فرداش ادبيات داشتيم بعد تعطيلات اس داده "ادبيات کار داشتيم؟" من فاجعه ي تست هاي آرايه رو براش توضيح دادم. خيلي ريلکس گفت باشه و رفت... حالا زياد خودتو اذيت نکن!