• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : وقتي نمي نويسي...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 15 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    پو امروز رفته بودم روشنگر،
    بچه ها رو ديدم . بندگان خدا همگي ظهراشون منکسر شده بود... يعني جيگرم کباب شدااا... ما چقدر بايد خدا رو بابت انساني خوندن شکر کنيم ؟ تو انساني آدم هر جقدم درس بخونه قامتش خم نميشه. موافقي؟ من اصن دارم حسرت مي خورم که چرا فقط يه سال تونستم دانش آموز علوم انساني باشم (البته خيلي هم راست نمي گم!)


    خدايا ممنونتيم !
    پاسخ

    ئه هدي! همين الان بهت نظر دادم و راجع به قامت منکسر روشنگريا حرف زدم! آره آدم هر چه قدر هم تقطيع بکنه موهاش کم ميشه ولي قامتش منکسر نميشه! ولي فک کن من بخوام يه صفه تست مثلثات بزنم! همونجا در جا جان به جان آفرين تسليم کردم! هدي نه واقعا يه لحظه فکر کن من چطور مي خواستم تست مثلثات بزنم؟ هوم؟ واقعا چطوري؟ ولي هو من واقعا واست متاسفم که فقط يه سال دانش آموز انساني بود گرچه الان مي توني به عالمه کتاب بخوني ولي انساني بودن خودش افتخاريه....