وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
به خدا مي برم از شهر شما، دل شوريده و ديوانه خويش....
نظرات :
0
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فلفل نمكي
قهر کردي پو ؟
که نظراي وبلاگتو مي بندي؟
اومدم عشقم به ته کلاس رديف آخر صندلي آخر رو با تو تقسيم کنم
در مورد برادلي با تو حرف بزنم
در مورد اينکه وقتي اون کتابو خوندم به هر کسي که مي شناختمش گفتم که بخونه .... حتي مامانم
اون موقه فکر مي ردم که هر کي از اين کتاب خوشش نياد
حتما يه مشکلي داره
کارلا ....
برادلي و دروغ هاش ....
برادلي نصف نوجووني هاي منو پر کرده بود ....
حتي بيشتر از هري پاتر .....
آمدم خيلي چيز ها بگم اما بسته بودي نظراتتو ......
پو !
قهرنکن ...
پاسخ
نه فلي قهر نکردم... حالم از اينکه بنويسم و روزي 120 تا بازديد بلکه بيشتر داشته باشم و در کل هفته دو تا نظر بهم مي خوره! مي فهمي؟ بهم ميخوره! به همين خاطر ترجيح دادم که نظرام بسته بمونه.... بگو... از برادلي بگو... ولي فلي هيچ چي جاي هري رو براي من نمي گيره حتي برادلي، حتي ليف و باردا و جاسمينِ در جست و جوي دلتورا، حتي اون پسره تو شطرنج با ماشين قيامت، حتي آرتميس فاول، حتي ... حتي...