وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
راستي رويا با ليلا هم قافيه است....
نظرات :
1
خصوصي ،
8
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
كوثر
ديدي آخرشم نرفتيم کهف الشهدا .ميگي امامزاده صالح ياد تصورم درباره ميني بوسايي ميفتم که تو مي گفتي بايد سوار اونا شيم و من هي داشتم فک مي کردم اگه اونجا نباشه بايد چي کار کنيم .
"ليلا" هم براي خودش دردسريه ...
پاسخ
آره... ديدم که آخرشم نرفتيم و هيچ گاه نخواهيم رفت! اتفاقا ميني بوسايي که ميگي اون ساعتي ک از مدرسه ميام نيستن! براي همين من يا بايد برم تاکسي سوار شم يا ميني بوس درکه رو سوار شم و دوباره جلوي دانشگاه اتوبوس سوار شم! يه همچين حالتي! اگر ميني بوس نبود تو هم بايد همين کارو مي کردي که چندان عجيب نيست.... توهين نکن خواهر... توهين نکن...