• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : جاي خالي...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 4 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    ميشه خاله معين منم ببينه ؟:(
    پاسخ

    آره اتفاقا امروز مي فرمودن که دلم براي تو و عارفه به طور همزمان تنگ شده که باهم بريم توي اون پله هاي دوردست....
    + خال معين 
    امروز از سرويس جا موندم...
    و مجبور شدم وايسم تا دبيرستانيا تعطيل شن و با سرويس اونا برگردم....

    امروز نرگولي رو ديدم...و کوثرو .... ومتي دماغ عملي رو....و زينب و....

    دلت آب....:دييييييي
    پاسخ

    ولي منو که نديدين.... منو که نديدين يني هيچيه هيچي! اعتراف کنين خالجوووو... اعتراف کنين که دلتون يکي از لحظه هايي رو خواست که دم سرويستون با ليلا منو مي ديدين و توي آزمايشگاه دبيرستان از دست خانوم صالحي فرار مي کرديم و مي شستيم به خاطره تعريف کردن و ليلا و ياسمن اينا هم مي اومدن و يه ساعت راجع به اون پروژه ي تفنگشون صحبت مي کردن! يادتونه؟
    پرت و پلاست نيس پو..
    بيا با هم بريم...درسته خرداد ارديبهشت نميشه..اما خوبه..
    بيا بريم جنگل پو..
    من د ل م جنگل ميخواد :(
    پاسخ

    دلم گريز مي خواااد....:(
    دقت کردي اگه ب دل تنگ بودنت فکر کني ممکنه جون بدي؟
    و من دقيقا دارم جون ميدم...
    مي خوام برم و از همه فرار کنم برم تو جنگلا برم ي جايي ک هيچ کس واسه دل بستن بهش وجود نداشته باشه هيچ کس...
    پاسخ

    درد عشقي کشيده‌ام که مپرس/زهر هجري چشيده‌ام که مپرس/گشته‌ام در جهان و آخر کار /دلبري برگزيده‌ام که مپرس/آن چنان در هواي خاک درش/مي‌رود آب ديده‌ام که مپرس....... مپرس زينب.... مپرس.....