وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
رويا...
نظرات :
0
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هزار
من خوب شدن زخم ها رو دوست دارم ...
پاسخ
من هم خوب شدن زخم ها رو دوست دارم... ولي بعضي از زخم ها آدم دلش مي خواد جاشون بمونه... يه زماني خيلي دلم مي خواست که جاي زخم هاي شکوندن شيشه ي راهنمايي براي هميشه روي دستم بمونه... ولي نموند... جاي يه زخم ولي براي هميشه روي دستم مونده. يه اردويي که رفتيم اردوگاه شهيد چمران و وقتي داشتم به پيشنهاد خانم کريمي از نرده هاي بالا مي رفتم يهويي دستم بريد و شروع کرد به خون اومدن... اونم چه وضعي... هر وقت جاي اون زخمو مي بينم ياد اون روز و اردو و خانوم کريمي و اون يکي خانومه که باور نکرد که دستم بريده و فکر کرد سرکار گذاشتم مي افتم...