• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : شکر...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 31 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    پو !



    به نظرم شيمي دروغ بزرگ تري بود!
    پاسخ

    نه هو.... شيمي لآقل انتزاعي نبود.... واقعا وجود داشت.... ولي من نمي فهمدم مثلثات کجاي زندگي وجود داره....
    + نيکي 
    وا ...ببخشيد ولي يه سوالي برام پيش اومد !
    پو اين دوستت خانوم ليلا ، پس واسه چي اومده رشته رياضي وقتي نمي تونه حسابانو جبر هندسه و فيزيک رو تمحل کنه ؟
    راستي گفتم هانيه مي خواد بره فائزون . بالاخره موفق شديم رضايتو جلب کنيم تا اين بيچار رو ازاون تو نجات بديم .
    پاسخ

    پارسال مي خواسته تغيير رشته بده که دقيقا نمي دونم چرا نداده.... هانيه هم رفت ک افتخار آفريني کنه... واقعا خوشحالي داره رهايي ي دختر معصوم ديگ...
    وااااي من هنوز معتقدم ک کل جنوب ب اندازه ي 10دقيقه مثلثات بووووود..اما باز کيوان مثلثات رو عالي درس ميده.....
    ببينم تو روت ميشه از بي اهميتي حرف بزني...؟؟؟؟؟؟الان من 45روزه دماغ عمل کردم اما تو ک منو نديدي ايششش:((((((...
    پاسخ

    خانوم متني! من چطور مي تونم بيام شما رو ببينم در حالي ک صبح تا شب سر کلاس کيوان و شاهمرادي و پازوکي هستين؟ هي مت.... خودمم دلم مي خواد بيام! نمي شه ولي.... حالا خوب باش. هر وقت چسب دماغتو کندي و خوشگل شدي ميام نگات مي کنم.... دعام کن مت دماغ عملي:-:-
    پلي اين روزا خيلي داغونم...
    بدجوري خسته شدم از اين همه اجبار...
    خيلي سخته آدم دو سال مجبور باشه چيزايي رو تحمل کنه که ازشون متنفره...
    خيلي سخته...
    تحمل کردن کلاس جبر و فيزيک و هندسه و حسابان واقعا برام سخته!
    اين روزا خودمو بدجوري جدا از بچه هاي کلاسمون مي دونم.
    اينا همه داره اذيتم مي کنه!
    سخته که آدم يک سال تحصيلي رو هر روز و هر زنگش رو با اميد رسيدن زنگ تفريح و ديدن و بودن با دوستاش بگذرونه!
    پلي سخته که تو واقعا دوستاتو دوست داشته باشي و دايم دلت با اونا باشه ولي...
    اين نوشته ات بدجوري داغ دلمو تازه کرد!
    فکر مي کنم تو مي توني درکم کني هر چند که من يک سال بيشتر عذاب کشيدم!
    برام خيلي دعا کن پلي عزيز...
    پاسخ

    اين طوري نگو ليلا.... رياضي هم لذت هاي خودشو داشت... هر چيزي لذت خودشو داره. من اين روزا سر کلاس روان شناسي هم ديوانه ميشم! فرقي نمي کنه بالاخره هر چي خوبي ها و بدي هاي خودشو داره.... همون قدر ک از مثلثات بيزار بودن دلم براي شيمي و فيزيک تنگ ميشه..... اميدوار باش .... خدا بزرگه;-)
    + نيکي 
    پو
    دلم تنگ شده . دلم مي خواد فقط يه بار ديگه باهم سر يه کلاس بشينيم . با همه .
    پاسخ

    نيک... ميدوني ياد چي افتادم؟ياد اون خاطره اي ک تعريف مي کردي سر کلاس ديني يهويي بلند شدي داد زدي منچستر الان بهش فکر مي کنم خندم مي گيره....:))))))
    + نيکي 
    خب اين کاملا مشخصه که من اصلا به تو اهميت نميدم . آخه تو نيستي که هميشه با من مخالفت مي کني ، منم !
    مي دونيد، من احساس مي کنم شما ها اصلا مثلثات رو به معناي واقعي نخونديدن ،وگرنه چيز پيچيده و سختي نيست . يه چندتا فرموله که تازه حفظ کردنش از تاريخ و فلسفه و منطق راحت تره . خيلي هم با کلاس تره !
    پاسخ

    دوباره بحث اعتکافه؟ نيک... مي خواي خفت کنم؟ نيکولي... مثلثات يه دروغ بزرگ به جامعه ي بشريه.... اون دفعه داشتم واسه ضحي توضيح ميدادم. بزنگ تو رو هم توجيه کنم
    آره..! يادم رفت بهت بگم اينو...!
    گفتن که تم اصلي برنامه در مورد احترام به بزرگتره، ولي اين وسط قراره که به طور خاص در مورد معلم که جزء بزرگتر ها محسوب ميشه صحبت کنيم...!!!
    منم فکر ميکنم در موردش...!
    ميگم! چطوره همون جريان اصلي طرح خودت باشه با يه مقدار زيادي تغييرات...؟!
    مثلا همون قاب عکس و دوستا... اينا قرار گذاشتن که در آينده همشون معلم بشن... بعد چند وقت که دوباره همديگه رو مي بينن در مورد دانش آموزاشون تو ي سالا ي مختلف صحبت مي کنننو اينجور مسائل...!
    البته اين الان به ذهنم رسيد... بيشتر فکر مي کنم... اگه چيزي به دهنم رسي حتما خبرت مي کنم...
    :)
    پاسخ

    منصوره اين موضوع داره رو مغز من پياده روي مي کنه... لطفا خيلي مددي :(
    پلي جونم دير نيست...
    تازه اگرم دير باشه، دير رسيدن بهتر از هرگز نرسيدنه...!
    به نظر من که خيلي هم دير نکردي...!
    تو يه سال دير کردي نه دوسال... براي جبرانش هم فقط بايد تلاش و علاقه و استعداد داشته باشي، که داري...!
    پلي...
    من ديروز بهت گفتم تو مثل هميشه نيستي... ناراحتي...
    نيستي واقعا...! حال دلت خيلي خوب نيست مثل هميشه...
    نميدونم چه بلايي سر دلت اومده... فقط دعا مي کنم زودي خوب بشه... دعا مي کنم مثل روزاي قبل خنده ها و چشمات رنگ شادي مضاعف بگيره...
    من دوستت دارم... خدا هم از من بيشتر دوستت داره...
    (خواستم يادآوري کنم...!)
    پاسخ

    نه من چيزيم نيست... فقط يه کمي لوسم! يه کمي زيادي لوسم! مسلمه که منم دوستت دارم :) دعام کن :)(راستي منصوره... براي روز معلم خانوم فائزي گفتن نمايشنامه بنويسم! اونم با موضوع احترام به معلم! من قفل کردم! قفل.... تمام نمايشنامه در يک به نام خدا که بالاي صفحه نوشتم خلاصه شد! مددي لطفا! :()
    من عاشق اين ديالوگ باباي ارميام که مي گفت :
    " خدايا ! هرچي ميدي، شکر... هر چي ميگيري، شکر..."
    اينقدر دوسش دارم که شده يکي از ديالوگاي خودم...!
    الان گفتي شکر، يهو يادم اومد بهم بگم...
    مهم اينه که الان ديگه مجبور نيستي مثلثات بخوني...!!!
    پلي...! يه شکر اساسي هم بکن به خاطر اين که سال اول مدرسه ي ما نبودي...!
    يعني من حاضر بودم يه ساعت و نيم کلاغ پر برم ولي سر اين کلاس نباشم...!
    از خود بيخودش که ميگذشتيم، مي رسيديم به معلمش و نحوه ي تدريسش...!
    هيچي نمي فهميديم چي ميگه...!
    به سينوس ميگفت عوضي...! به يه چيزي که هنوز نميدونم چي بود مي گفت جنازه...! بعد تازه ! سطل زباله، ابزار اصلي آموزش ايشون بود...!
    خدايا...! هر چي مي دي شکر، هر چي ميگيري شکر...
    :)
    البته يه وقتايي به خودمون هم مي گفت جنازه...!
    پاسخ

    آره... خيلي وقته ديالوگ منه... ولي... :( ببين منصوره نذار دهنمو وا کنم راجع به کلاساي خودمون صحبت کنم که همين طوري در و گوهره که مي ريزه بيرون.... ولي من هنوز معتقدم که دو سال دير کردم... خيلي دير.... :(
    + سارا 
    سلام.
    نظر.
    پاسخ

    سلام... حقيقتا منور شدم!

    :))))))))))

    مثلثات تا شب اول قبر همرامونه بلکه بيشتر!حتي تو کلاس تست هم درسمون مثلثاته فعلا!

    پاسخ

    مي دونم... فكر جزوه هاي خونساري رو مي كنم اعصابم مي ريزه بهم... و اينكه يه عالمه شونو حال نداشتم حل كنم و هي از روي جزوه هاي عكس گرفته ي تو نگاه مي كردم و به نظرم خيلي مضحك و خسته كننده مي اومد... شايد اگر هنوزم بودم مجبور بودم بازم برم تو دستشويي آخري و فرت فرت از جزوه هات عكس بندازم.... :دي
    سلام پلي گل منگلي...!
    پلي...! من واقعا براي خودمون خوشحالم که ديگه مجبور نيستيم مثلثات بخونيم...!!!
    البته تو به اندازه ي يک سال، بيشتر از من عذاب مثلثات رو داشتي...
    من کاملا درک مي کنم عذاب خوندن يه درسي که دوسش نداري چقدر وحشتناکه...!!!
    برات خوشحالم... براي خودمم...
    :)
    پاسخ

    نه منصوره تو نمي فهمي... تو هيچ گاه نخواهي فهميد چطور شنبه هات با كلاس مثلثات شروع بشه! نخواهي فهميد كه چه قدر وحشتناك است كه عربي و ادبيات عزيز زير سايه اسم درس عمومي فراموش بشن.... نمي فهمي چه قدر وحشتناكه كه سر كلاس شيمي عزيز معلم تنها چيزي كه بفهمه اين باشه كه تست هاي كنكور رو چطوري بزنيم و نخواهي فهميد ميان تست زدن هاي ديگران احساس بيهودگي كردن چه قدر مسخره است! البته لذت هايي هم داشت! شيمي خوندن و فيزيك حل كردن از قسمت هاي لذت بخش زندگي بود... ولي هر چه شد شكر.... خدا رو شكر... :)
    + نيکي 
    خواننده ها هم خواننده هاي قديم ...
    پاسخ

    اينو بنويس بچسبون به پيشونيت تا همه بفهمن چه قده به من اهميت نمي دي!
     <      1   2   3      >