• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : شکر...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 31 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    من چرا اينقدر دارم حرف مي زنم؟!
    مي دوني دوباره اون چهره ي كذايي رو بايد بكشم؟
    چون پرنگ بود و اصلاحات مي خاست...خب من طراحيم خوب ني اصن! باس كيو ببينم ؟!
    تازه قلم فلزيمم بعد دوماه هم چنان تموم نشده و فردام بايد تحويل بدم...
    ي پوستر و بوم 120 در 60 ام مونده!
    يني فاجعه ي قـــــــــرن ....

    پو؟!
    ميشه پا شي بياي اينجا ي كم همديگه رو بزنيم و دعوا كنيم و بخنديم؟؟
    خنده ي خونم با تو اومده پايين :دي
    تازه ديروز بهزادي اينقد ذوق كرد منو ديد اون غزال احمق كر كر ب دندونام مي خنديد! من نمي دونم واقعا چرا هيشكي از ديدن من چندان خوشحال نميشه؟!
    ميگم علاوه بر اس ام اس زدنت ك قراره بزني و من ي نمه ناز كنم ك عقده اي نشم ي بار ك منو ديدي كلي ذوق كن :دي
    بعدا ك معلم پرورشگات شدم عقده اي نشم :))
    پاسخ

    اون وقت کي قربون صدقه ي من بره دخترکم؟ امروز يه فيلم مي ديدم معلمه مسابقه ي نقاشي بين معلما و دانش آموزا گذاشت. بعد خودش تو مسابقه چهره ي پسره رو به عنوان نقاشي کشيد(اون شاگردش که دوسش داشت) بعد پسره اومد نقاشيو رو ديد زد زير گريه. بعد معلمه هم گريه کرد.... بعد اصن يه وعضي شد.... حالا تو مي توني بياي چهره ي منو بکشي(که ترجيح ميدم اين کارو نکني) تا من بشينم فکر کنم ببينم مي تونم قربون صدقه ات برم و موقع ديدنت ذوق کنم يانه!