• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : 475
  • نظرات : 1 خصوصي ، 15 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    واااااي !
    جامدادي عبدو ......
    تلفناي تو ...وااااي ......



    بايد پاسخگوي استرسي ك وسط خواب بم وارد كردي باشي ....
    اوف...

    ميدوني چققققد كار دارم؟:((

    پاسخ

    پاسخگوي استرس من کيه وسط حياط مدرسه؟ که عبدو و قيچي يه ساعت سرکارم گذاشته بودن که بيا بريم نشونت بديم جلسه است که به خيال خودشون من نگران نشم! تازه قيچي مي گفت هنوز هم اعتقاد داره بايد بهم مي گفته جلسه است ... انگار من شعورم قدر گوجه فرنگيه که متوجه نشم!!! خلاصه عاري.... اوضاعي بود... از اون بد تر سر نماز بود... ووووووي ... اين موجود داشت منو ديوونه ميکرد... همزمان مي خواستم اون رو هم بکشم(معرف حضورت هست ک کيو ميگم!!!) کلا وقتي عصبي مي شم دلم مي خواد بهش بپرم. بعدشم رفتم سر کلاس روان شناسي تا مي تونستم با معلم روان جروبحث کردم.... حالا هم........ هعي....