• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : چيزي شبيه ....
  • نظرات : 1 خصوصي ، 5 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    اتفاقا خيلي کتاب ميخوندم! فرض کنم من شازده کوچولو رو 5م دبستان خوندم ب مجنون گفتم زنده بمان و تو که آن بالا نشستي رو فک کنم 3م 4م بودم خوندم!!!! (الان اينا بچه ب حساب ميان؟!) اصن خودم در عجبم با اين کتابا م واقعا چي فهميدم اون موقع من!!!
    پاسخ

    هاه... من همه ي کتاباي رولد دال و فريبا کلهر و رمان هاي نشر بنفشه رو در حد فاصل بين دوم و سوم دبستان خوندم. همه ي علوم ترسناک ها رو وقتي چهارم پنجم دبستان بودم... چند وقت پبش رفته بودم شهر کتاب غصه مي خوردم ک چرا بعد از بزرگ شدن من روند چاپ کتاب هاي کودک ک نوجوان متوقف شد.... يه عالمه شکلک پز دادن:)
    آخيييي..
    الهي
    منم دلم خواست دستمو بزنم زيز چونه اَم منتظر .... :)
    پاسخ

    فکر کنم کمر به قتلم بسته.....


    من هم اين روزها خيلي دنبال اون کسي هستم که دم خونه ي مليکا اينها نرگس مي فروخت...

    عاشق نرگسم...

    هر روز که از اونجا رد مي شديم دلم مي خواست همه ي گل هاي اون آقاهه رو بخرم...

    دلم براي گل نرگس تنگ است...

    .

    .

    .

    پولي خوشحال مي شم اگه گاهي بهم يه سري بزني!

    پاسخ

    منم نرگس رو دوست دارم... نه تنها نرگسو دوست دارم.... من بهت سر ميزنم ليلا.... گفته بودم يه مدت مي خواستم اسم دخترمو بذارم ليلا؟
    سلامي دوباره !
    اسم اون دوست روشنگري سبز دوستت يادم رفته...
    ولي دلم براش تنگ شده...
    سلام منو بهش برسون...
    بگو "فاضله" سلام رسوند...!
    پاسخ

    عارفه! همين دور و بره. دوست مهاست! قاصدک خانومه اسمش(همين بغل به اسم عاري فا لينکه) منم مي گم در هر حال.... عااااري فاضله سلام مي رسونه... :)