• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : خواب...
  • نظرات : 0 خصوصي ، 17 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    من چققققققققققدر دلم جنووووب ميخواد...

    نمي فهمي..

    دلتنگم قدر وسعت غروبي كه الان تهران شاهدشه..

    دلتنگ ساعت آخري كه قرار بود 300 تا تست سبز بزنيم ولي نزديم و نشستيم تو پرورشي نوشتيم و نوشتيم و نوشتيم...

    براي هر كس يه جمله..

    دلتنگ همون دفترچه ها...

    دلتنگ شب شنبه اي كه ميخواستيم بريم جنوب و من از شوقم نمي دونستم چيكار كنم..

    حتي دلتنگ اون روزي كه همين جوري داشتم تو دلم بد و بيراه ميگفتم كه الان در اوج خواب بايد واسه اون تيكه ي دعاي عهد پابشم و احترام بذارم..

    دلتنگ اون لحظه اي كه گوشامو محكم گرفته بودم كه نشنوم صداي دعا رو...

    دلتنگ خاك بازي با رمل هاي فكه...

    شلمچه...شلمچه..شلمچه..

    و من هنوز انتظار كسيو مي كشم تا هممونو بفهمه...هنوووووز...


    پاسخ

    منم دلتنگ اون شب توي کوپه ي روشنگريام... که براي اولين بار با مدير محترم مدرسه توي يه محيط سر و در بسته نشستم و دعوا و جنگ و مرافعه نکردم.... هعي...