واااااااااي اين نيمه شبها رو هستم
اصلا فرق مي کنه، يه چيز خاصيه براي خودش
با اون يکي يادداشت هوايي جنوبم کردي و با اين يکي هوايي مشهد. بابا فکر دل ما رو هم بکن خواهر.
درباره پ.ن، تو يکي از بهترين خواهرها و مهربونترين خاله هايي هستي که من ديدم.

يه بار تو صحن سقاخونه، رد خادمايي رو که ميرفتن بالاي اون مناره بزرگه تا نقاره بزنن رو گرفتم...وااااااااااااي که چقدر بهشون حسوديم شد.....منم دلم ميخواد يه روز عيد، برم اون بالا و نقاره بزنم....هعيييييي
اين که نميشه.....ميدونم نميشه....ولي همينطوري ميشه که بريم يه گوشه حرم بشينيم؟... فقط مثل يه زائر معمولي.... نميشه...
ميشه که.... چند بار شده...خدا کنه بازم بشه....من دلم بدجوري مشهد ميخواد.....بدجوووووووووووووووووري....

هعي.

دلم مي خواهد، بشوم يکي از کفشدار هاي حرم، شيفت نيمه شب خيلي خيلي دير...
آخي ..
آدم دلش ميخواد ! :(

يا جلو کفش داري زير پات چنار سبز بشه:دي

واي پلي ياد مشهدي ک با هم رفته بوديم افتادم چقد حال داد واي دلم قلقلکش مياد...

سلام
منم از اين آرزوهاي قشنگ دوست دارم
چشم دعا مي کنيم شما هم دعامون کن