• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : موهبت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 12 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + س.الف 
    سلام مريمم خوبي امروز به بهانه 9دي اومدم ...ولي ياد مدرسه وکارايي که بايد ميشد افتادم...مهم توجه وحضوره همين حتي دعاي عهد هم بي اثر ميشه...اگه فقط يه کلمه از دعا بخوني يا يادت بياد يا بشنوي ولي با همون تکون بخوري بشه لحظه تغيير برات ديگه چي ميخواي تو اين همه غفلت وسراشيبي بدون ترمز ودور برگردون و...هيچي...بايد مواظب اين لحظه ها بود مثل اينکه بايد دعاي عهد خودموني خواست خودتونو محکم ميچسبيدين تا شما رو مي برد...تا اصلا خيلي حواشي رو نداشتين...بگذريم توخودت همه اينارو از بري...مواظب دل مهربونت هستي که؟بيشتر مواظب باش هوا خيلي سرده...دلتنگتونيم
    پاسخ

    سلام خانوم معلم قديمي :) منم به بهانه ي 9 دي نشستم پاي كامپيوتر. امروز براي 9 دي چفيه بردم مدرسه و همه ي بچه ها دعوام كردم كه چرا يادشون ننداختم كه اونا هم بيارن. يادتونه هر وقت اعتراض و ناله مي كرديم مي گفتين اينجا رو ول كنين خودتونو نجات بدين؟ و من چه قدر با اين حرفتون مي خنديدم و انرژي مي گرفتم... هوا سرده... ولي دل من گرمه... حسابي گرمه... مواظب پسركوچولوتون باشين، ما هميشه ياد همسفراي جنوبمون هستيم... دعام كنين :)