وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
موهبت
نظرات :
1
خصوصي ،
12
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ليلا
يه چيز ِ ديگه که مرتبط با اين پستت به ذهنم رسيد .
يکي از بزرگترين موهبت هاي مدرسه ما هم اين بود که دانش آموزها هيچ وقت ياد نگرفتن که وقتي چيزي رو مي خوان خودشون بايد براش تلاش کنن نه اين که مدرسه لقمه بگيره بذاره دهنشون . مثلا مراسم دعاي عهد بذاره . معمولا کسايي که مي خوان دعاي عهد بخونن ده نفرن بقيه دوست دارن درس بخونن نمي دونم اين تقصير ِ مدرسس يا نه ولي فک کنم وقتي مي بينيم تو اقليتيم بايد خودمون يه حالي به فکر ساير ابعاد وجوديمون بکنيم . اينه که از مدرسه دو نوع دانش آموز خارج مي شه : 1. خرخون تک بعدي 2. غر زن تک بعدي
و جفتشون بَدَن خيلي بد .
و معمولا به قول تو چيزي از مدرسه با بچه ها نيست وقتي که فارغ التحصيل مي شن .
حالا فرض من اينه که مشکل 40 درصد مدرسس که هر بار دانش آموز دهنش رو باز کرد و غر زد شروع مي کنه با دانش آموز "بحث الکي " کردن ولي 60 درصد مشکل مي دوني از کجاس؟ از ما ! که يک بار نشد با هم نظرمون ُ يکي کنيم و يه کاري کنيم . يه کاري که يه چيزي بهمون اضافه شه بدون در نظر گرفتن سختي ها و شرايط محيط و اينا ...
والله اعلم ...
شما هم خواستي مدرسه بزني حتما بايد اين ُ به بچه ها ياد بدي که تک بعدي نباشن . همين ُ ياد بگيرن حله به نظر ِ من
:|
پاسخ
راهنمايي که بوديم. دعاي عهد رو خودمون ميذاشتيم و فقط کسايي ک دوس داشتن شزکت مي کردن. مساله يه ذره همراهي کردن و تشويق کردن.مدرسه بود فقط. مدرسه وظيفه لقمه کردن نداره اما وظيفه داره که شرايط رو براي رشود خيلي چيزا فرهم کنه... نه اينکه جلوش رو بگيرع و مانعش بشه. مدرسه ي منم همچين جاييه...