وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
آخرين نفس پاييز
نظرات :
1
خصوصي ،
7
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ياسي*
احساسم ميگه به پولي داره خوش ميگذره امسال ...اينطور نيست ؟
خشحالم براش ... خيييلي ........ :*
پاسخ
چيطوري مها؟ ديشب خواب مي ديدم عطا و عارفه اومدن مدرسه ي ما، ولي اونجا مدرسه ي ما نبود... بعد كلي خوش گذشت با هم خنديديم و زديم تو سر و كله ي همديگه. همه ي اولا وايساده بودن نگاه مي كردن باورشون نمي شد كه اينا ماييم... آخرش ديدم دارم از سرويس جا مي مونم و رفتم و بيدار شدم....