• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : خفقان
  • نظرات : 2 خصوصي ، 16 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    امروز شاد و خوش حال و خندان رفتيم مدرسه ....
    آن قدر کيف داد
    اصلا پنج شنبه ها رو فقط بايد رفت مدرسه
    اون هم بدون کلاس ديني اصلن لطف نداره ....


    خلاصه که خيلي خوش گذشت ....
    هي خانوم سخي حرف مي زد
    ما حرف مي زديم
    ما منظور من و هدي
    هي او
    هي ما
    از او حرف
    از ما خنده
    آخر سر هم جاي هدي رو عوض کرد ....
    خلاصه آن قدر خوش گذشت ....
    چشم حسود و بخيل کور بادا ....

    پاسخ

    :)) ئه... اون موقع كه خانوم سخي جاي هدي رو عوض كرد من تازه از خواب بيدار شدم تي وي نگاه كردم.... فكر كنم اون موقعي كه شما از مدرسه برگشتين تازه داشتم مي رفتم سمت آشپزخونه يه چيزي بزنم به بدن :)) چشم بخيلا كور باد :))