وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
خفقان
نظرات :
2
خصوصي ،
16
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
فلفل نمكي
همه شون همينن
اصلن به نظر من همه ي اونايي که روان شناسي خوندن همينن ....
واح ...
فک مي کنن ديوونه اي
در صورتي که ديوانه ي حقيقي خودشونن ...
اااااا
اون دفعه خانومه مي گه بچه ها شما بايد خودکنترل باشيد
صاف زل مي زنه تو چشاي من
فک مي کنه من خلم
اه
از همه ي روان شناسا متنفرم
پو ؟
تو واقعن فک مي کني من خود کنترل نيستم ؟
مخصوصا وقتايي که از جلوي دبيران رد مي شدم ....
:دي
پاسخ
وااااااااي فلفلك! معلم روان شناسي ما هم دقيقا همين طوريه! من سركلاسش هيچ كار نمي كنم. آروم ترين بچه ي كلاسم مي شينم يه گوشه واسه خودم يه نقطه رو نگاه مي كنم كار به كار كسي هم ندارم. ولي اون معتقده كه من كلا حالم خوش نيست و مشكل رواني دارم هي هم بهمون مي گه شما هر رفتاري كه مي كنين من كنكاش مي كنم مشكلاتتون رو پيدا ميكنم! فكر كن فلفل! نصف كلاس داره منو كنكاش مي كنه! خوشحالم كه تو هم به اندازه ي من از روان شناسي متنفري! فلفلك خوب معلومه اگر منم خودكنترل نبودم(با توجه به همون مسئله رد شدن از جلوي در دبيران) بايد سقف كاذب كلاسمون رو رو سر خودم و همه ي همكلاسي و معلم عزيزمون خراب مي كردم! فلفل ما هيچ وقت روان شناس نمي شيم. مگه نه؟