من درين گوشه كه از دنيا بيرون است،آسماني به سرم نيست،از بهاران خبرم نيست،آنچه ميبينم ديوار است.ياد رنگيني در خاطر من گريه ميانگيزد: ارغوانم آنجاست ارغوانم تنهاست ارغوانم دارد مي گريدچون دل من كه چنين خون آلود هر دم از ديده فرو ميريزد.
گلي ، ديشب عين يه مرغ که خروسشو از دست داده باروني بودم . ( تونستم عمق فاجعه رو برسونم ؟ )
ارغوان عليرضاقرباني رو گوش دادي؟ هوم ؟واي پو ، پو ، پو .
دلم برات تنگ شد. :(