• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : حتي!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 47 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    امروز تو هارد ي فيلم پيدا كردم مال زماني بود ك سوم بوديم رئوفه معلم تئاترم بود!

    داريم تو خونه حرف مي زنيم بعد من مي گم هووووي!

    ميگه آثار باستاني! فكتو مي بندي يا بدم ميراث فرهنگي جمت كنه؟!

    اين ديالوگ من بود...

    آخ ك من چقـــــــــــــــدر....

    چقــــــــــــدر...

    چقــــــدر...

    دلم واسه اون روزا تنگ شده....

    هعـ‌ـ‌‌ـ ــي ...

    پاسخ

    ببين... مي دوني چيه؟ من روزهايي كه دلم براشون تنگ ميشه دقيقا تا آخر راهنماييه! براي بقيش دلم تنگ نميشه... آخي... فكر كن ليلا هم امروز ميشه شاگرد خاله معين و شايد مثل تو داره تو تابستون تمرين مي كنه كه به خاله معين بگه خانوم معيني! يادته رئوفه معلم شده بود به ما نمي گفتي؟ از اول هم همين مريضي رو داشتي... عارفه بيا واقعا يه فكري به حالش بكن...