• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : 387
  • نظرات : 0 خصوصي ، 14 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    آهان آخه منم يه پست لطف به اسم عسل نوشته بودم ، فکر کردم به من مربوط ميشه
    پاسخ

    هوم ... عسل.... دوباره جملات لطيف روان كردي تو سرم كه هيچ كدومشون رو نمي تونم بنويسم....
    + گندم 

    به عنوان يه آدمي که دغدغه هايي شبيه تو داشتم و يه چيزي حدود بيست و دو ساله ادبيات همه ي زندگيمه داشتن شجاعت اين اتفاق رو
    بهت تبريک ميگم ....

    پاسخ

    واقعا متشکرم. روحيه گرفتم.... :)
    + گندم 


    اوهوم .... کاملا درست گفتي . ميشه بگي کدوم مدرسه ميخواي بري ؟

    پاسخ

    بانو امين. :)
    + گندم 

    سلام مهاجر!!

    مگه روشنگر انساني هم داره ؟ راضي هستي داري اين کارو ميکني ؟ بعد لابد عشق روان شناسي و اينايي ؟ چرا رياضيا فکر نميکنند بعد انتخاب رشته ؟ اکثرشون با اين اتفاق روبرو ميشند ....

    پاسخ

    سلام عليكم. روشنگر انساني نداره. لطف فرمودن گفتن نداريم. ما هم عطاش رو به لقاش فروختيم و گفتيم خداحافظ. مدرستون مال خودتون ما رفتيم. :)نه من عشق روان شناسي نيستم. اون جورا هم عشق انساني نيستم. فقط فكر مي كنم كه انساني براي يه دختر خيلي فرصت هاي بيشتري فراهم مي كنه تا رياضي و علاوه استعداد هاي من ايجاب مي كنه كه دست از رياضي بردارم كمي.... واقعا نمي دونم چرا فكر نمي كنند. كه هيچ كدوم از رشته هاي فني هيچ گاه به درد دختر ها نخورده و نمي خورد .... متاسفانه خانواده ها هم اين وسط بي تقصير نيستن كه عموما روياي مهندس شدن يا نه حتي مهندس شدن روياي رياضي خوندن بچه هاشون رو دارن ... :)
    اومدم پلي بريم کلي کتاب بخريم..با ي عالمه لوازم تحرير نارنجي برا تو
    پاسخ

    آخ متي... بيا بغلم .... لوازم تحرير نارنجي.... :)
    + نيکي 
    ببخشيد دوستان،
    اصلا فکرشم نکنيد . بياين قضيه رو بي خيال شيم . من حوصله ي يه ماجراي تکراريه ديگه رو ندارم!!!
    پاسخ

    لوس نکن خودتو.... حالا اين همه رفتيم بيرون چيزي نشد... اون يه دفعه هم از زير دستمون در رفت ديگ.... اصن تو نيا... من و مت مت ميريم... بيا متي...
    اين قضيه عسل مسل و لطيف مطيف چي چيه ؟

    همچين مي گه نالطيف يکي ندونه فکر مي کنه من اين شکليم مثلا :

    يا اين جوري شايد :

    چاکر داداش !
    پاسخ

    يه عمره مي خوام ي متن راجع به عسل بنويسم... نميشه..
    هعي نبودي ببيني برقمون رفت نت قط شد ...
    انگار اون لحظه بد بخ ترين فرد دنيا بودم
    پاسخ

    =)))) انسان مدرنه دبگ... عالي بود....
    شهر کتاب مرکزي ک عاااليه منم ميام نيک!!
    پاسخ

    خب بياين منم وردارين با هم بريم.
    دنيا کي ديوانه نبود؟
    پاسخ

    سوال همينه...
    + نيک 
    کلا همه جاش باحاله .
    هانيه مي گه مي خواد بره بشينه اونجا فقط کتاب بخونه و قهوه ميل کنه !!! روياشه بچمون
    پاسخ

    منم بدم نمياد... خصوصا اگه از اون قهوه ها هم که ضحي ميلشو زد هم باشه...
    + نيک 
    ولي من فقط عکسشو تو همشهري جوان ديدم و تعريفش رو از پسر خالم شنيدم ...
    باشه با کايرونم ميام دنبالت باهم بريم !!!
    پاسخ

    احيانا... تعريفش رو از كس ديگه اين نشنيدي؟ :دي... خيلي جاي خوبيه... خصوصا لوازم تحريرش! :دي
    + نيک 
    عسل لطيف!
    بيا بريم شهر کتاب مرکزي چارتا کتاب بخريم.
    از اول تابستون مي خوام برم ولي آخرشم ميدونم ميرم شهر کتاب دم خونمون!!!
    پاسخ

    من يه بار رفتم... بعدش هر چي به مامانم ميگم نميان بريم.... بيا دنبالم با هم بريم ...
    + نيک 
    هي لطيف؟
    عسل !
    پاسخ

    عسل... الان داشتم برا هدي راجع به عسل حرف مي زدم كه يهو رفت... نا لطيفه ديگه ... نالطيفه...