وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
زمستان
نظرات :
1
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
هدي
گروسو يادته پو؟
يادته قاچاقي از کتابخونه کتاب شعرشو کش رفتيم سر زبان و کامپيوتر خونديم ؟
يادته چقدررررر شعراش به درد جفت مون مي خورد پو؟
يادت مياد ؟ :(
پاسخ
اون صحنه اي كه مي خواستيم كتاب رو امانت بگيريم و يهو متي برداشتش و رفت رو هيچ وقت فراموش نمي كنم. بس كه خنديدم. من اون پرنده ها رو يادمه گروس نمي دونست دارن ميان يا دارن برمي گردن ... و اوني كه مي گفت ما آزاديم... در به ياد آوردن هم آزاديم ... در به ياد آوردن كلمات اسامي آدميان ... و اوني رو يادمه كه مي گفت چشم هاي تو شناسنامه ام را عوض كرده اند من امروز دو ساله مي شوم.... واي هو ... باورت نمي شه چه قدر شعر هاي رو تحريف و بالا و پايين كرده بودم و به نفع خودم تغييرشون داده بودم و استفاده كرده بودم. ديروزم ارميا و اخوان رو از پيش برادر اوردم خودم رو ديوانه كنم قشنگ زغال زغال بشم .... ديدم يه ذره ام نسوخته مي رم فروغ رو هم ميارم ... تو هم ميخواي؟ ارميا؟ ماهي حلال گوشت ... هي ...