• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : شهر الله
  • نظرات : 2 خصوصي ، 44 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     


    بيا بازي...

    خب من مي گم: اونروز..

    پاسخ

    تنها
    از تلوزيون بريدم ...
    يکي تو يکي خرس مهربون !
    پاسخ

    ها؟ منظورت چيه؟ الان من خيلي تلويزيون مي بينم؟
    کهف الشهدا ک منتفي شد ک ...
    گلي پولي ي کلمه ي انگليسيه ، مي فهمي؟ وقتي به زبان فارسي نوشته ميشه بايد اوي استثنا بگيره . مثل موتور .
    - البته فک کنم اين قانون رو از خودم در آوردم . به هر جهت قانونه .
    پاسخ

    آره بابا. كوثر يه بار نظر داد... يه بار اس ام اس داد ... يه بار زنگ زد... آخرشم افتاد يه جاي ديگه... برو اين قانون هات رو ثبت كن... پولدار مي شي هو! اسم خودمه هر جور بخوام مي نويسمش! (شكلك زبون درازي!)
    آدرس دقيق ، بسيار دقيق کهف الشهدا رو بهم بده .
    پاسخ

    سلام عليكم. ولنجك. بلوار دانشجو. بالاتر از خوابگاه دختران. خيابان البرز يك. همين طوري برو بالا. يه جاده خاكيه بالاش كهف الشهدا است.(البته از همين بلوار دانشجو يه راه ديگه هم داره كه جلوتر از البرز يكه ولي من دقيق نمي دونم مي ترسم بگم ضايع شه.) و بعدشم اينكه... بذار مطمئن شيم ماه رمضون كسي اونجا هست يا نه....


    ب اين ك من ميگم هوا غروبه نخند !

    غزال تو حياط دستشو گرفته بود سمت ماه مي گفت اِ ماه رمضون ..!

    :))

    يني ي سوم ب داريم داغووون...عاشقشييمم ..!

    پاسخ

    خب غزال زياد بيراه هم نگفت! اون ماه، ماه شب ششم ماه رمضون بود. البته ايشون كار عجيب تري كردن... اومدم خونه مي بينم با گوشي من براي نرگس اس ام اس زده كه عاري زود بيا...! اون موقع كه تو گفتي متوجه نشدم! ولي بعدش واقعا مونده بودم بهش چي بــــــــگم!!!


    سلام...

    مي گم کسي ک دعوت نمي کنه بيا ي سرگرمي جور کنيم...

    بجز زنگ زدن خونه نرگس اينا....

    پاسخ

    مي خواي از اين بازيا بكنيم كه من يه كلمه ميگم تو يه كلمه ديگه؟
    گلي تو با اوي استثنايي !
    سعي کن بفهمي ...
    چقدر خسته باشم خوبه ؟ ... آه پو خرابم . خراب .
    چرا نداره ! هيچي هم نشده ! خيلي هم حال داد امروز . رفتيم نمايشگاه . اين غرفه هاي مشاوره تا مي ديدنمون صدامون مي کردن ، يه سااااااعت تمام برامون قصه مي گفتن و نصيحت و اين حرفا . چند قدم مي رفتيم جلو ، دوياره روحانيا کشف مون مي کردن ... تقصير حسينه با اين قيافه ي مثبت امام صادقيش ... باز خدا رو شکر هر کدوم از اين اتاقکاي مشاوره يه خودکار اشانتيون گرفتيم ... يعني تا آخر پيش دانشگاهي خودکار دارم ! در اين حد ...
    جامعه ، جغرافي ، تاريخ ، تاريخ ادبيات،اقتصاد ، عربي ، زبان فارسي اول ، زبان فارسي دوم ، ادبيات اول ، ادبيات دوم ... تا آخر تابستون بايد بخونيم . نظرت چيه؟ چرا عين مرغ نيگا مي کني؟
    ميشه يه کم مشت و مالم بدي؟ همين جوري که بهش فکر مي کنم کمر درد مي گيرم ننه .
    امروزم تو نمايشگاه يکي از فرهنگيا رو ديدم . همون که از صهباي سبا اومده . شايدم صهباي صفا بود . شايدم صفاي صبا ... من چ ميدونم اصلا ب من چه . چرا انقدر ازم حرف مي کشي؟
    فردا هم مي خوام برم يوگا ! فردا ديدي تو آسمون روشنگر به پرواز در اومدم تعجب نکني ...
    پس فردا هم ميرم حسن عباسي .
    پو منو نيگا ، نه اينجوري نه ... دقيق تر نيگا کن ... آهان ! ديگه نميخواد بياي تو دماغم ... مي خواستم بپرسم قيافه م شبيه اين آدماي مهم که يه بند سرشون شلوغه نشده ؟
    پاسخ

    هو صد دفعه برات توضيح دادم كه بنده با اوي استثنا نيستم! اينو متوجه باش!!! اون با او استثنا مي شه پول براي ي نكره! متوجهي؟ من پول نيستم هو! من پلي ام!
    + ياسمن 
    هي ... چيزي نمياد که بگم ولي دوس داشتم کامنت گذاشته باشم . چه اين کلمه کامنت باحاله .. مي خواي تايپ کني سه تا حرف آخرش بغل همه خيلي کيف مي ده تايپ کردنش .
    کامنت کامنت کامنت کامنت
    خب خوش گذشت
    پاسخ

    كامنت كامنت كامنت كامنت....‏:دي... جالبه! خوش اومدي ياسمن مهربون بازم بيا....

    شما سربازي هم مي ري؟

    بسلامتي....

    پلي از صميم قلب برات آرزوي سلامتي مي کنم....:)

    پاسخ

    نمي كني ديگه... نمي كني اين ميشه ديگه.... :((((( از دست ميرم آخرش...
    بي تو....
    نه بوي خاک نجاتم داد....
    نه شمارش ستاره ها تسکينم....
    چرا صدايم کردي....
    چرا.......... ؟
    پاسخ

    من صصدات نکردم... خودت اومدي...
    + مها 
    چقدر بده...
    که از 12 ماه سال فقط اين يک ماهه که حس بندگي ميکنم...

    آره واقعنم...کاش...
    دلم ميخواد آدم باشم...
    پاسخ

    واااااااااي سلام مها.... ديدم نظر جديد دارم فكر كردم كوثره... باز داره دعوام مي كنه:) خدا رو شكر كه از دوازده ماه سال لااقل اين يه ماه هستش... :)
    ناراحت نباش . بعد که برگشتيم يه شرح خاطرات ميذارم تو وبلاگم ...
    پاسخ

    نه ناراحت نيستم... تو اول برو ببين دوستان بدون من ميان يا نه! بعد پز بده! (شكلك خبيثانه خنديدن! :دي)
    هه راااااااااس مي گي ....
    تقصير رشيديانه ديگه انداخت سر زبون من ... ديگه تا عمر دارم جامعه رو مي گم زمييييين شناسي . :))
    پاسخ

    ميگم ديگه... تثبيت شده تو ذهنت! :دي
    حتما خواهر ... ! خب اميدوارم اون موقعي که داريم دور همي ساندويچ ميکر مي خوريم تازه يادم نيفته که يادم رفته به تو زنگ بزنم ...
    آخه ...خوار خوار !
    پاسخ

    نوش جونتون ساندويچ ميكر! اشكال نداره... دوستان به جاي ما! :دي

    با نت زغالي اومدم.

    يني فك كنم دكمه ارسالو كه فشار بدم مدتها طول بكشه تا ارسال كنه.

    زنگ زدم خونتون و اصن بابات با يه وعضي جواب دادن.

    عذاب وجدان گرفتم داغون.

    الان توهم زدم كه اين دفعه تو و يكي ديگه تنهايي رفتين مهموني.

    خونه كي بودي؟!

    چهارشنبه يادت نره برام كادومو بياري.

    فردا امتحان فيزيك داريم. يني به نقطه ي فيزيك هم نيگا نكردم...

    چقدر من تو اين تابستون مفيد بودم...

    امروزم كه نرفتم... تو هم كه عاشق اون آدم سر شلووووغ...

    شولوغ بودا...به معناي واقعي شووولوووغ!!

    دعا كن كارام تموم شه فردا بعد يه هفته برم مدرسه!!

    آآآآآآآآآآآآخ... الان تلفن خونم افتاده پايين...

    غش

    ضعف

    اوخ

    خدا يه تيليف جون من!

    :دي

    پاسخ

    آقا از صبح نديدي دارم اس ام اسي حرف ميزنم؟ يعني خونه مامان بزرگمم ديگه! وگرنه مطلعي که من از اس ام اس بيزارم... صبح هم رفته بودم مدرسه... برگه ي تغيير رشته بگيرم گفتم اگه هستي بيام پيشت... نگران نباش خودم ميام و کادوت... تو هم اگر برات مقدوره کادوي متي رو يادت نره.... خشک و خالي حيفه... آخي ياد کادوي سعيده افتادم... دلم براش تنگ شده...:-(
       1   2   3      >