• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : 371
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چه قدر دقيقا الان دلم مي خواست با هم کلي حرف بزنيم
    يعني بيشتر تو حرف بزني
    آخه من در برابر تو زياد نمي تونم حرف بزنم
    ترجيح مي دم فقط گوش بدم
    ترجيح نه بيشتر کيف مي ده آخه
    ولي خب
    هر ديوونه اي هم باشه مي فهمه که مردم سه و نيم نصفه شب
    بيدار نيستن
    نه اصن
    بي کار نيستن که بيان برا من حرف بزنن
    يا من براشون وراجي کنم
    ولي خب
    پو
    من خيل دلم يه هويي برات تنگ شده
    دلم براي دوستام تنگ شده
    براي خيليا
    مخصوصا تو
    حرف تکراريه دلتنگي
    ولي خب
    حرفاي تکراري هم گاهي بايد زد
    گاهي بايد گفت وگرنه
    همين ميشه که شده
    من خوابم نمياد
    و عجيب دوست دارم با يک عدد فولي حرف بزنم
    زياد حرف زدم نه ؟
    اوخ اوخ اوخ
    چه قدر زد و نزد کردم .......
    :((
    پاسخ

    سلام فلفل همين چند ديروز يا پريروز بود كه داشتم برنامه مي ريختم بيام برات نامه بنويسم. مثل اون نامه اي كه چند وقت پيش سر امتحاناي ترم اول برام نوشتي و من كلي ذوق كردم بعد مي خواستم برات بنويسم كه چه قدر كيف كرد كه تو گفتي كيف مي كني وقتي نظر من رو تو وبلاگت مي بيني درست همون موقعي كه فكر مي كردي فراموشت كردم. و بگم كه من فراموشت نكردم و هميشه نوشته هاتو مي خونم و همين ديروز پريروزا بود كه داشتم فكر مي كردم كه چه قدر موقعي كه شجي يه بسته بهم داد كه روش نوشته بود براي فولي از طرف يه دوست ذوق كردم. و چه قدر اون ماركرايي كه تو بهم دادي رو دوست دارم حتي اوني كه تموم شده توي جيب جلوي جامدادي ام نگهش داشتم تا هر دفعه ژسردايي ام وقتي جامدادي ام رو ميريزه بيرون به يه روش احمقانه ازم بژرسه كه چرا چيزهايي رو كه نمي نويسن نگه مي دارم! ژسردا همينن ديگه متوجه نمي شن! هر چه قدرم توضيح بدي بهشون داشتم مي گفتم. بعد كلي برات نامه بنويسم و حرف بزنم و اينا. ولي اصفهان بودم. برنامه ريختم موقعي كه اومدم تهران بيام تو مسنجر مثل خودت برات نامه بنويسم. ولي يادم افتاد كه تو خيلي وقته نيومده مسنجر چرا فلفل؟ قهر كردي باهاش؟ بعد يادم افتاد كه من شماره موبايلت رو هم ندارم! البته يه بار بهم داده بوديا... ولي بين نظرهاي وبلاگم گم و گور شد... حالا بايد كلي برم دنبالش بگردم... وقتي از اصفهان برگشتم ديدم نظر دادي يادته خانوم لياقت مي گفت دل به دل كانال كشي داره اساسي؟ من اون شب كلي باهات حرف زدم و تو هم لابد شنيدي كه اومدي اين نظر رو بهم دادي ديگه... مي خواي بازم حرف بزنم گوش بدي؟ اين طوري بيشتر كيف ميده... نه؟* ....