• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : زندگي
  • نظرات : 0 خصوصي ، 40 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    من تا آخر عمرم هم اون زنگ عربي رو فراموش نمي کنم .
    (همين الانم که دارم مي گم ، بوي عطر تو دماغم مي پيچه و دلم مي خواد بالا بيارم . انقدر تازه است يعني اين خاطرات کوفتي !)

    آش پختن خانوم منتظري و قهقهه هاي خودمون رو هم فراموش نمي کنم .
    حرکات و سکنات و وجنات مختار پور رو هم حتي . حتي !

    پاسخ

    آخ نگو هو... منم اينكه جمع با ات به جاي فتحه، كسره مي گيره و هيچ وقت فراموش نمي كنم! كه خانوما آقا بالاسر قبول نمي كنن و اون 25 صدمي كه كم شد ازمون ... تازه يه دفعه هم داشتيم سر كلاس نامه بازي مي كرديم. خانوم منتظري لطف كرد ناممون رو گرفت... كلي هم دعوا كرد كه اين چرت و پرتا چيه مي نويسين و من اين دفعه مي بخشمتون... خوبه آدرس وبلاگمونو نداشت و گرنه هكمون مي كرد مي رف...