وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
براي خودم
نظرات :
0
خصوصي ،
13
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ام علي
سلام گلي خودم
تولدت مبارک عزيزم.
ولي اصلا با اين پستي که نوشتي حس و حال تولد ندارم. اين روزا پستات فقط منو اين شکلي مي کنه:
يادته يه کامنت برات گذاشته بودم و گفتي که زود نميشه جوابشو داد؟ همونا رو دلم مي خواد بازم برات بنويسم.
دلت نمي خواد بدوني که خدا در 16 سالگي و 17 سالگي و 18 سالگي و... چه لحظات خوب و خوشي رو برات مقدر کرده؟ کنجکاو نيستي که اين لحظات رو تحربه کني؟ من که هر سال که برام گذشت، زيباتر بود از سالهاي قبل ترش. نه اين که دلم براي آن سالها تنگ نشودها ولي حال اکنونم را با هيچ کدام از آن سالها عوض نمي کنم. حتي با 20 سالگي و 21 سالگي که عجيب بودند و فوق العاده ناب و زيبا و به ياد ماندني و بعد هم 25 سالگي که محشر بود تمام روزهايش ولي حالا چيز ديگريست. بهتر از هميشه. الحمدلله
پاسخ
هميشه مي گم. زندگي مثل انگري بردزه. (همون بازي اي كه رو لپ تاپ علي بود وقتي مي رفتيم مشهد.) براي رفتن به مرحله اي كه قفل خورده بايد مرحله قبلي رو بگذروني... من از همه ي اين مرحله ها لذت مي برم. اين پست پست تولد 16 سالگي ام نبود! اين پست وداع با 15 سالگي ام بود... پست بعدي شاده! و تولدانه! :)