سلام
کتاب پايي که جا ماند هم واااااقعا محشره...يادداشت هاي روزانه ي يه اسير...واقعا ارزش خوندن داره...اينم پيشنهاد من
البته هنوز تمومش نکردم ولي به محض اين که خوندمش حتمااينو که معرفي کردي شروع مي کنم انشاالله
سلام پوووول !
جديدا آخر اسم ملتو نمي گم! ب پاكي ميگم پااك ب سپيده ميگم سپيد ب عطا ميگم عط ... اينقده كي مي ده پووول ...
دلم وااااست تنگ شده .از اعماق وجود !
تازشم. نيستي پيشم بشينيم كوپه بندي كنيم ...ما شنبه ميريم ..:(
پووول ....
بعله!
ممنون از ياد آوري به جا!
سلام!
الهي پير بشي مادر! کارم را افتاد ننه!!!!!!!
الهي خوشبخت شي!
الهي هيچ وخ لنگ نموني!
الهي خدا پشت و پنهات باشه ننه!
بعله خدارو چه ديديم....
ما خدا را ضربان رگ بي همتاي حيات!
و ارتفاع بي نهايت نگاه طبيعت
و راستي شبنم در لحظه ميبينيم....
معرفي خيلي خوبي بود فقط کاش ضعف رو نمي گفتي!!! يعني همين که الان گفتي آخرش ضعيف تموم مي شه انگيزه رو براي خوندن کم مي کنه.
در مورد جلد براي من هم پيش اومده که کتابي رو خواستم معرفي کنم وقتي دنبال عکس گشتم عکس که چه عرض کنم حتي اسم کتاب هم عوض شده بوده!!!
سلام خاله مريم.
الان نوبت علي هستش که برا خاله مريم بنويسه صصصصصصضصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصص
1111113334444456578
ط 09
فففففففففففغققرققققق0 قققق فقف
... از اين گونه انديشيدن کساني که ميشناسمشان ولي نميشناسمشان!
سر ذوق مي آيم!
و فکر ميکنم !
چقدر بد است که چنين آدم هايي اطرافت باشند و تو معرفت را
و انديشه را
لا به لاي برگ هاي درختان!
يا روي طاقچه ي خانه ي همسايه جست و جو کني....
من موندم چه سرعت شگفتي پيدا کردي در کتاب خوندن. حالا وبلاگ نويسي به کنار.
مي گم من يه چند صد تا کتاب نخونده دارم، بدم بخوني خلاصه اش رو برام بنويسي.