الان:
رفتي پيش دفترت.
نميدونم داره چي كار ميكنه.
از بين الحرمين بهم زنگيد.
حوصلش سر رفته.
دنبال يه ايده آل ميگردم.
فلسفه دلش ميخواد.
يك شنبه.
عيد.
تموم.
سيزده بدر.
هجوم افكارم.
بقيشو نميگم.
فقط بگم كه گفتن عزيز و عزيزجان خيييييييلي مصنوعي و بي روحه.
بعضيا از ته دل مي گن ولي اينكه نقل و نبات حرف آدما شده چطوري عزيز و خوبم عزيزجان؛ اعصابمو خرد ميكنه!
خوشم نمياد؛ بدم مياد.
سلام به polly عزيز.ما کجا و شآن بلند يک هنرمند؟؟؟
اين لفظ عزيز رو بيخود حروم امثال من نکن.هر چنددر چشم اندازمون قابش کرديم بلکه يه روز دستمون بهش برسه!
با اين حال ممنون که به وبلاگ خودت سر زدي.باعث افتخاره.
نبينم دود کني رفيق:
اسم رمز:قفس باز
آه داشت خيلي!
دارم کم کم َ ک به اين نتيجه ميرسم که افسرده دارم ميشم! ديگه زبونم باز نميشه تا با کلکسيون آدماي دوس داشتنيم حرف بزنم!
اين درد نداره؟!
سلام عزيز دل
گفتي مخاطب كردي كبابم
اين روزا تا دلت بخواد زباله ديدم...............
.
آپم عزيز جان
قدم رنجه كنيد خوشحال ميشيم...
سلام گلم .
با يه پست مهم به روزم .
خوشحالم مي شم بياي و مطالعه کني .
ممنون