وبلاگ :
من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
يادداشت :
حرف هاي نديده...
نظرات :
1
خصوصي ،
14
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
mati
يه راهرو تاريک
يه کفش که صداي جير جيرش حواس بقيه رو پرت مي کنه
يه کليپس روسري که رو ميز جا مونده
يه عالمه برگه صحيح نشده
در دستشويي
کنجکاوي
.
ياده چي مي افتي
پاسخ
از راهروي تاريك ياد هري پاتر مي افتم و اون خواب هري كه مي رفت به وزاتخونه. از كفش كه صداي جير جيرش حواس بقيه رو پرت مي كنه ياد امتحانات پيش دانشگاهي مي افتم. از يه كليپس روسري ياد اون كليپس آبيه مي افتم كه بهم دادي و من مشكي خودم رو بهت دادم و تو رفتي با سفيد مال مامانت عوضش كردي. از برگه صحيح نشده يا دو تا چيز مي افتم. كه دوميش معلم شيمي محترمه... امممممممم دستشويي هم منو ياد چيزي نمي ندازه!