• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : 276+1
  • نظرات : 0 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + نيکي 
    هعي ...کلاساتون تموم شد .
    من فردا بايد امتحان فيزيک ، رياضي ، شيمي ، ادبيات و عربي بدم!
    فيزيک رو خوندم . رياضي نصفه . ادبيات رو خوندم . عربي رو هم دارم مي خونم ( و متوجه شدم کلا تو عربي استعداد ندارم حالا مي خواد اينجا باشه يا اونجا، از 3 شدم 0.75 !!!) ولي شيمي نمي خونم چون صد تا فرموله که من يه شبه ياد نمي گيرم ( شوخي کردم . من بچه ي خوبي شدم . مي خونم مي خونم )
    پاسخ

    هاه! چ قده امتحان...
    + نوبهار 

    آخ جووووووون يه مطلب کوتاه و قشنگ.
    پاسخ

    :)! آخ جون يه دخترك از مكه برگشته!

    کلا اين روزها روزهاي عجيبي است ديگه!!!!!!!!!

    علتش هم که مي دوني چيه؟!

    اينکه يه مادر زن خرفت مث بختک افتاده روي زندگي گل پسرم! تاج سرم!

    پاسخ

    من دخترم رو به پسر تو نميدم! چرا هي خودتو مي چسبوني به ما؟
    + نيکي 
    سلام پو!
    اينجا يه ناظم داره که آدم رو ياد خانوم کلاهدوز عزيز مي اندازه .
    کلا زنگ مدرسه ، اونه ! مياد در کلاس به معلم مي گه : خسته نباشيد ( يعني عزيزجان بساط رو جمع کن زنگه !)
    امروز اومده بود سر کلاس به معلم با لبخند گفت : خسته نباشيد !
    بعد يه هو خيلي جدي برگشت به بچه ها گفت : درضمن ، هم اکنون مسابقه ي (فلان) در کتابخانه در حال برگزاريست ، بفرماييد کتابخانه!!!
    فقط سرم رو کردم تو کلاسورم و مي خنديدم...
    حالا بذار يه غر هم بزنم ؛
    اينا سال اول هندسه 1 نخوندن !!! يعني من بايد دوباره دو فصل اول هندسه رو بخونم گريه
    پاسخ

    همون بهتر! تو از هندسه يك چيزي فهميدي؟ من كه هيچ فايده اي نداشت واسم! هي خانوم كلاه...


    من آهنگ وبلاگ ميخوام...

    :((

    پاسخ

    گفتم ك نمي شه....
    اوووووهوووووم...!
    پاسخ

    هووووووووم....
    + نيکي 
    آره ... روز هاي من که خيلي متفاوت شدن
    دوسشون ندارم.
    (ديدي کي رو ترور کردن ؟ نخبه بوده... !)
    پاسخ

    من و تو رو نمي كنن نگران نباش.
    + پرتاقال 
    خيلي قشنگ بود :) دوسش داشتم:)
    پاسخ

    اين چهار تا جمله رو مي گي؟ قشنگ... هاه...! ياد نوشته هاي قبليم افتادم.... اونا خوب بودن....نه اينا...

    از اين عادت با تو بودن هنووووز ببين لحظه لحظه ام كنارت خوشه ...

    همين عادت با تو بودن يه روز اگه بي تو باشم منو مي كشه ...
    چون مطلبات آدمو سركار ميذاه برا خودم نظر مي دم .

    البته اين يكي رو فهميدم .

    خواستم يه چيزي بگم .

    پاسخ

    نه اندوه مي ماند ..نه هيچ يک از مردم اين آبادي..به حباب نگران لب يک رودقسم...غصه هم خواهدرفت..آنچناني که فقط خاطره اي خواهد ماند...!!