• وبلاگ : من هم يك روز بچـــــــه بودم...!
  • يادداشت : اين يك مطلب نيست!
  • نظرات : 9 خصوصي ، 30 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    پولي مي بينم كه نظرات خصوصي هم چنان در حال زياد شدنه !

    ناقلا چند نفرن ؟

    پاسخ

    ديوانه نصفش را خودت دادي!! راستي اومدن خونتون! اون يارو كه اس ام اس مي زند ول كرد؟ مي گم تو اسم بهتر از گشتاسب پيدا نكردي؟ چرا گوشي را بر نمي داري؟
    ا خصوصي بود
    پاسخ

    چي؟!!!

    به نظر من راجع به ابر حرف بزن!

    بهترين چيزي كه به ذهنم مي رسه اينكه :

    دره ي عزيزم!

    مي توني راجع به علت چيزهايي كه ديگران ازت شاكي اند حرف بزني!

    چيز جالبيه!

    مثلا يه مثال مثل خودم علتش چيه؟ دره ي عزيزم!

    حالا خودت بيشتر توضيح بده

    پاسخ

    واي دره ي عزيزم! دو روزه نديدمش! خدا...!

    اه !‏

    اين پارسي بلاگ خودش لوگوي آدمو مي ذاره ...

    بي معني !

    پاسخ

    خودت خواستي بذاره زدي مشخصات شما در اين دستگاه ذخيره شود اون بدبخت هم ذخيره كرده!
    پاسخ

    فقط يكيه!
    مي بينم كه نظر خصوصي داري!
    پاسخ

    جواب سلام نظر قبلي و بله ديديم!

    سلام .

    خوبي ؟

    وبلاگت بسي بسيار با حال گرديده بيده !‏

    لذت مي بريييييييييييييييييييييييييييييييييييم !‏

    پاسخ

    دست شما درد نكنه تازه متغييره!

    سلام عليكم

    سوژه: يه بنده خدايي كه از خواهرش خواسته يك كاري براش انجام بده و گفته كه ساعت 4-5 صبح مياد سر ميزنه كه كار رو براش ايميل كرده باشه، بعد مياد مي بينه كه هيچ ايميلي به دستش نرسيده و خواهر گرام هم به جاي اينكه كار رو زودتر انجا داده باشه يك روز وقتش رو با كاراي الكي پلكي تلف كرده و اين بنده خدا هم اين موقع صبح دستش به هيچ جا بند نيست!

    پاسخ

    خواهر بيچاره ي اين بنده خدا تا ساعت 2 بيدار موند( به زور هري پاتر) ولي پلک هايش ياري نکردند ساعت را گذاشت تا يک ساعت سرش را روي بالش بگذاره داداشش اومد ساعت را خاموش کرد هيچ خواهر اين بنده خدا را هم بيدار نکرد که کامپيوتر آزاد شد برو هر کار مي خواي کن.( قابل به ذکر است در آن هنگام ساعت 3 بامداد بود) اين کار هاي خواهر اين بنده خدا هم به نظر من اصلا الکي نيست اگر همين کار ها را نمي کرد بنده خدا نمي تونست بياد بگه که برايم اين کار را انجام بده باز هم قابل به ذکر است بنده خدا که چند وقتي از نعمت داداش فارق بوده يادش رفته که جون داداشه و جون اين کامپيوتر کثل خواهر برادر مي مونن از هم جدا نمي شن. در کل حالا که فرستاده چرا بحث را کش مي دي؟

    سلام پولي جون

    همين خاطره نويسي بدك نيستاااااااا

    مي توني بهترين و بدترين خاطره ي زندگيت رو(اگه صلاح مي دوني)بنويسي...

    يا مي توني بچه ات رو گم كني و سوژه اش كني....

    راستي قالب جديد مبارك قشنگ بود قشنگ تر شد.

    اگه بازم چيزي به ذهنم رسيد ميام ميگم

    پاسخ

    سولييايوزيا! ه...! بابا خسته شدم از اين همه خاطره نوشتن! تازه من هيچ خاطره اي ندارم همش تو خونه مثل يک موجود صامت نشسته ام و هيچ خاطره اي هم ندارم. حالا چون شمايي!!!
    + سميه لياقت 

    امروز بعد ازظهر شبكه 5 فيلمي نشان مي داد كه من فقط 10 دقيقه آخرش را ديدم (يعني نمي دانم فيلم مثبتي بود يا نه ولي آخرش جالب بود). آرزو كردم كاش تو هم ديده باشي آن را. كلي ايده داشت . ايده ي خوب.

    گرچه نمي دانستم پست جديدت مربوط به ايده است. ولي همان وقت داشتم به ايده هاي بكري فكر مي كردم كه جون مي دهند براي اين كه پلي با خودش حرف بزند؛‏در حالي كه كيبورد زير دستش باشد و پر جادويي اش بنگارد.

    ... ادامه اين متن را بعدا بخوانيد ...

    پاسخ

    بله منم ديدم ولي آنقدر زدن کتاب هاي بي گناه را درب و داغون کردن زدم اون کانال کارتون ميمون هاي فضايي ديدم.
    + نگين جون............. 

    من دارم ميرم مسافرت!!!!!!!!

    (البته اين سوژه نبود ها!!!!!!!!!)

    باي باي

    پاسخ

    مسافرت رفتن خنده داره؟

    دلم

    عاليه

    مي خواد

    پاسخ

    اردو هم نيومده بود! خرازي مي گفت رفته مکه!

    آه از اين وبلاگ تو كه باز نمي شد .

    قالبت عاليه !

    مگه تو اردو قيچي نبود ؟ليلا نبود كه تو بري لاو روي ؟ دلم برات كباب شد .

    سوژه : من كم كم دارم به اين نتيجه مي رسم كه اگه تموم آرزو هاي ما بر آورده مي شد خيلي خوب نبود.

    + صاحبي جان 

    اين دفعه خيلي خوشحال شدم .چون براي اولين بار دو خط بيشتر ننوشته بودي. هيچ وقت حوصله نمي كردم تا تهش بخونم.

    اين دفعه لطفا زياد ننويس!

    پاسخ

    من جون بکنم بنويسم تو نخوني! واقعا نوبره!
    + سامع سوم(وراج) 

    سوژه:

    نوشته اي راجع يبه چيز هايي که هيچ وقت در موردش فکر نميکني..مثلا بند کفش... لامپ مهتابي... سوزن ته گرد يا چيزاي خوشمزه تر...

    اوکي؟

     <      1   2