عاشق سايه ي دستامم وقتي دارم پياده راه ميرم و سايه دستام از من جلوترن!
عاشق اينم که بي خيال گرما و ترافيک و جيغ و داد و گرفتاريها....با سايه دستام رو زمين شکلاي مختلف درست کنم و به اين بازي بچه گانه قهقه بخندم........مخصوصا وقتي چادر ملي رو سرم ميکنم و سايه انگشتاي درازم روي زمين مثل چوب خشکهاي يک درخت ديلاق ميشه ......چوبهاي خشکي که هنوز تکون ميخورن!!!!!!!!
و لابد مردم متعجب ميشن از عابر ديوانه اي که به آسفالت خيابون هم ميخنده!!!!!!