چقدر مقاله اي بود...
تعجب ميکنيييييييييييم...
دستت درستتتتتتتتت
عيد گذشته ات هم مبارکککککککککککک
همين ديشب يک ستاره داشت گولم ميزد خودت که ميداني من سادهام. پرسيدم چهکارم داري؟ گفت بيا خوابِ سيمرغ ببينيم. ... من نرفتم ميگويند کوهِ قاف جن دارد!
1) همسايگان رو به رويي کليدشون رو جا گذاشته بودن . و تا دقايقي پيش پشت در خوونه شون مونده بودن . حالا هم خيال خوابيدن ندارن انگار . دارن سر و صدا مي کنن .
2) همين الان يه حشره ي سياه چندش آور ، از ضلع جنوب غربي مانيتور شروع به حرکت کرد و من طي حرکت ماهرانه اي با دستمال کاغذي به ديار باقي فرستادمش . و براي اينکه خيالم جمع جمع بشه ، دستمال کاغذي رو از پنجره پرت کردم بيرون . حالا هم مي خوام بخوابم . مهره هاي ستون فقراتم خسته شدن !
هييس . هيس همه
همه هيس
دارم بمون گوش ميدم . يعني به درد همه مون مي خوره ها . "خوبه همه تون هم دردين " ....
هي روزگار غريب ...
راستي ايني که گفتم اسم يه سريال نبود؟ هوم؟
آشنا بود چقد !
يه جوري حرف ميزني انگار که در دهه ي 80 زندگي به سر ميبري ننه :دي مثلا انگار بچگي هاي حسيني رو درک کردياااااا :دي
ما همين طوريشم در گروه گمراهانيم و دست به دامن کربلاييان ( جمع نبندم ، من منظورم بود )
نه خانوما ي دقه هيس!
هييييييس!
اوني ک بايد بفهمه کيه؟!
خوب بودن سخته..............
خيلي!