سلام بر دردانه ي پارسي بلاگ!چطوري؟جديدا کوتاه مينويسي!جديدا همراه با رفقا نه به سامع سر ميزني نه به مرگ لبخند..جديدا آسه ميري.. آسه مياي..جديدا مبهم شدي..جديدا ساز مشکوک ميزني..جديدا احساس قرابتم با موجودي به نام پولي داره به غربت تبديل ميشه..چقدررر جديد شدي!کجايي خوش نويس من..!پستت قشنگه!اما ياد آوريه.. قلم تو توش نيست!جز عنوانش که يه حال اساسي بم داد.پولي چرا قلم نميزني؟مثل قبلا که بايد نتو قطع ميکردم تا فقط يه پستتو ميخوندم. تازه اگه يادت باشه من هميشه پست عقب مونده داشتم. از بس تند تند آپ ميکردي!به خدا دلم تنگ شده واسه نوشته هات.واسه احساساتت. واسه درگيري هات با کودک درونت.اگه اسم درسو براي جواب سوالام بياري واقعا خفه ات ميکنم. چون منم دوره دبيرستانو گذروندم. پس سرتوبنداز پايين. سرخ شو. خجالت بکش و يه کم به احساساتت بها بده.اين پستاي سه خطيه کپي شده بدون قلم تو منو راضي نميکنه!من تو ذهنم واسه ي نوشته هاي تک تکتون جا باز کردم. واسه ساقي.. واسه تسنيم.. واسه فلفل....کوثر..هدي..بنتي..عبدو...قاصدک و...!!پولي اولين جاييکه باز کردم واسه تو بود. يادت که نرفته..!ميدونم به خواهري قبولم نداري. اما از خوندن نوشته هات محرومم نکن.
شاد باشي!