دستگيري خدا را با تمام وجود احساس مي کني دردونه
فکر کنم مرور خاطرات سوم ب هم از اون حکايت هاست
راستي تو تازگي اونجا بودي؟
تعارف؟؟؟؟؟؟؟؟
من اصلا تعارف بلد نيستم
جدي عرض مي کناصلا تا شما نريد تو من
نمي رم
نفرماييد اين حرف ها رو
ما يکدانه فول يکه بيشتر نداريم
شما اول
بفرماييد
قدم بر چشمان ما بگذاريد
اگر مسنجر داشتي و باهاش ميومدي واست اون عكسه رو مي فرستادم عزيز دلم ...چون با ياهو بلد نيستم ...
من عاشق اون عكسم خيلي دوستش دارم ...
اصلا حرفشم نزنيد
شما بي نظيريد
ما در محضر شما شاگردي مي کنيم
اصلا شما تاج سري
استادي براي خودت
امکان نداره
اول شما
اين ايميله هست عبدو به تو زده تو هم فرروادر کردي..مال شانس و اينا...
بدون شرط اولش معجزه رخ نمي ده؟؟؟!!!!
=))))))))))))
نزن اين حرفو
آب مي شم مي رم تو زمين ها
بعد ازم يه رد پاي قرمز فلفلي بيشتر نمي مونه ها
شما سروريد
تو مهربون ترين فولي خوش قلب عينکي دنيا هستي
خانوم بي آزار..يادته؟
سر از پا نمي شناختيم..يادته؟؟
سلام. من مجيدي ام.آپم بيا
zflowers.parsiblog.com
تو داشتي مي رفتي که کلک
چي شد ÷س
بلا ا ا اشدي
دردونه فولي دنيا
خب آره يادمه...
وقتي داشتن اذان مي گفتن رو هم يادمه!!
به سمنت درمانگاه راه رفتن ها هم يادمه...
عارفه بي خيال
ببين ما مي خنديم
شاديم
تو هم بي دليل بخند
هرهر کر کر
بخند
با زور
ببين
فولي بگو بخنده